دانلود کتاب هفت روز غمگین (جلد اول) از شقایق لامعی با فرمتهای pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم
هفت روزِ غمگین، روایت روزهای تلخی از زندگیِ رَستا هست که درست یک هفته مونده به اولین سالگرد ازدواجش، متوجه خیانتی بزرگ از جانب همسرش اشکان میشه؛ خیانتی عجیب و غیر قابل باور که زندگیِ عاشقانهی این دو نفر رو تا پای جدایی میکشونه… موضوع و روایتی متفاوت و پرطرفدار،از شقایق لامعی کاری کرده که با خوندن فقط چند پارت ابتدایی، جذب این داستان بشین.
ساعت ها از دستم در رفته بودند؛ ساعت هایی که تو معلوم نبود کجا و با چه حالی میگذراندیشان! دراز کشیده بودم کفِ خانه و به عقربه های ساعت نگاه می کردم. صبح، ترکم کرده بودی و حالا، عصر بود! میزِ صبحانه به همان شکلِ صبح رها شده بود و تنها تفاوتش، نان هایی بود که خشک شده بودند و لیوان های چایی که رنگشان دیگر داشت به سیاهی میزد. اینبار هیچ تماسی با تو نگرفتم و برای این کار یک علتِ منطقی داشتم؛ تویی که صبح با
وجودِ حال و روزم و شنیدنِ اصرارهایم ترکم کرده بودی، محال بود که با تماسم برگردی به خانه. آن عصر، مصداقِ حقیقیِ عصرِ دلگیرِ جمعه بود و من، چه کاری از دستم برمی آمد جز صبر کردن؟! دیگر حتی فکر و خیال هم نمی کردم؛ می ترسیدم از فکرکردن؛ می ترسیدم از افکاری که در سرم شکل می گرفت. واقعیتش را هم بخواهی، با فکرکردن راه به جایی نبرده بودم. دراز کشیده بودم میانِ پذیراییِ کوچکِ خانه مان؛ ثانیه ها را
می شمردم و گاهی به آن تصویری که از میزِ صبحانه داشتم، نگاه می کردم. آفتاب غروب کرد و عصرِ دلگیرِ جمعه، به شبِ دلگیرِ جمعه تبدیل شد و تنها تغییری که در من ایجاد شد، تغییرِ وضعیتِ دراز کشیدنم از حالتِ طاق باز به پهلو بود! تلفنِ خانه، ساعت هشت و نیمِ شب بود که زنگ خورد. گفته بودی تلفن را از پریز بکشم و من، انجامش نداده بودم؛ گرچه قصدِ جواب دادنِ تماس ها را نداشتم اما کسی که پشتِ تماس بود، سمج تر از این حرف ها بود…