دانلود کتاب متنفرم از اینکه عاشقتم رئیس از الهه با فرمتهای pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم
سونیا دو ساله داره برای برد کار میکنه و همهی خانواده و دوستهاش میدونن چقدر از رئیسش متنفره. اون حتی یه سیبل با عکس برد تو خونه داره که هر روز به سمتش دارت پرتاب میکنه. اما خب ورق برمیگرده و یهو میبینی رئیس عوضیت شده ناجی و تو بهش حس داری.
“برد” پلک زدم هر چی می خواستم بگم داخل گلوم گیر کرد از فرها گرفته تا درخشش روشن صورتی روی گونه ها و لب هاش و لباسی که گویی برای اون دوخته شده بود سونیا باشکوه بود – شاهزاده ای در زندگی واقعی لعنتي. بدون فکر زمزمه کردم: “خیلی خوشگل شدی.” به آرومی خیره شد و چشمای نافذش به چشمای من گره خورد. بعد، مثل اینکه دوباره توجهش جلب شده باشه، با بازیگوشی به شونه ام زد.
– خودتم خیلی بد نیستی. بدون عینکش، چشمای قهوه ای ابیش درخشان تر می درخشیدن. اون مانند یه زن متفاوت به نظر می رسید –هنوز سونیا بود، اما برجسته -زنی که زیبایی خودش رو نشون می داد و پنهونش نمی کرد. اون برگشت و به سمت آسانسور رفت و من دیگه نفس نکشیدم. پشت برهنه اون جذاب ترین چیزی بود که تا به حال دیده بودم. می خواستم انگشتم رو از پایین به بالای گردن باریک و رنگ
پریده ش بکشم و دوباره به پایین برگردم اما این بار با زبونم. آب دهنم رو قورت دادم. لعنتی من به دردسر افتادم یه دردسر عمیق چون شک داشتم که تمام خودکنترلی در دنیا و تمام تهدیدهای برادر بزرگترم من رو از این زن دور کنه. این قرار بود شب جالبی باشه. این مطمئنا بود. وقتی از آسانسور پیاده شدیم و وارد لابی شدیم، سوت خشنی باعث شد به طرفین برگردم: ” لعنتی، سونیا چه جذاب شدی.”