دانلود کتاب سایه پرستو از هینا محرر با فرمتهای pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم
آرنگ راستگو مردی ۳۳ ساله استاد آمار و کارمند اداره بورس کسی که تو ازدواج اولش خیانت میبینه و جدا میشه. تاثیرات این زندگی شوم از او مردی شکاک، مغرور، تندخو، منظم، جدی و وسواسی ساخته آرنگ بطور کل عشق و زن ها را توی خودش کشته. دست سرنوشت اونو با پناه دختری هنرمند، شیطون و پرانرژی آشنا میکنه…
“آرنگ”ساعتا ثانيه وار رها تو قافیه ها امید به باقی راه واسه گوش تو ساقی ناب پیرامون حاشیه پر پیام تو قافیه گم آماده راهی عمق یه استعداد ذاتی بمب! یاس همیشه صادقانه و از ته دل میخونه، منبع آرامش من دل میخونه، منبع آرامی توی این ماشین صدای یاس بود… ولی چی بگم بشه ملکه ذهنی که پر خش و ترکه بگم همه چی خوبه؟ کلکه مرهم
زخم تو نمکه! پیچیدم داخل کوچه که چشمم به شلوغی جلوی در خونه افتاد! تنها تحلیلم از این شلوغی این بود که تصادف شده. چشمامو ریز کردم و دقیق تر نگاه کردم انگار چند نفر درحال دعوا بودن. صدای ضبط و کم کردم و شیشه رو پایین دادم. یکم که به معرکه نزدیک شدم ماشین و خاموش کردم و پیاده شدم. چشمم به شهاب افتاد که صدف و هل داد و از همه بدتر پناه و دیدم که موهاش روی شونهش
ریخته بود و شالش زمین افتاده بود و این نشون می داد صدف، پناه و نشونه گرفته. بری جلوگیری از اتفاق ناخوشایند دیگه ای تند خودمو به عمق جنجال رسوندم و با صدای بلند گفتم:چه خبره؟ شهر بی صاحب شده که تو هرجا بیای صداتو بندازی سرت؟. همه برگشتن سمتم نگاه ها آزارم می داد انگار عامل این جنجال و پیدا کردن و الان منتظر ادامه ماجرا هستن… صدف با عشوه ای که داشت چند قدم سمتم برداشت…