دانلود کتاب دو کام حبس از سدنا بهزاد با فرمتهای pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم
لیلی وکیل دون پایه ایست که تصمیم می گیرد تا قید عشقش به همسرش را بزند و از او جدا شود. پس از جدایی، وضعیت پیچیده ای میان کار و رابطه عاشقانه اش به وجود میآید که با ورود مردی که با کمک به لیلی، حس خوبی به آن می دهد، رابطه شان کم کم صمیمی شده؛ اما با پیدا شدن سر و کلهی همسر سابق لیلی، این صمیمیت زیاد دوام نمیآورد و…
پاشا با بهانه هایش هیچ راضی ام نمی کرد نمی توانستم یک درصد به این فکر کنم که به همین تندی باید جایش را عوض کند. البته بیچاره حق داشت؛ آنقدر درگیر اوضاع مزخرفم با کارو بودم که جواب تماس های هیچکس را نمی دادم. یک هفته مرخصی اختیاری که پایش را امضا زده است را سر و ته بندی کرده و به دفتر برگشتم. آمدم تا غرهایم را به جانش بزنم و دوباره به مرخصیم ادامه بدهم. انگشتر یاقوت در دستش را جا به جا کرد و
مسیر رسیدن به چای ساز با لبخند بزرگی گذراند. _باهاش راه بیا دختر خوب… من فعلا باید یه مدت کوتاهی من فعلا باید به مدت کوتاهی اونجا برم. نوچی کردم و کفری از دست لبخندش، سوال پرسیدم: این دفتر مگه مال خودت نیست اخه؟ سرش را برایم تکانی داد و لیوان چای را به لبش نزدیک کرد: مال خودمه اما یه مشکل کوچیکی برای رفیقم پیش اومده دوست دارم کمکی در حقش کنم تا جبران مافات بشه… با همان لیوان در دستش به
سمت چوب لباسی رفت. پالتوی مردانه ی کوتاهش را روی شانه انداخت و در را باز کرد. از جایم بلند شدم و پشت سرش راه گرفتم. اگر می رفت من بدبخت میشدم هیچکدام از وکلای این دفتر، از من خوششان نمی آمد… قلبی از چای را خورد. _لیلی سعی کن بیشتر اوقات این جا باشی من به یکی می سپرم تا یه کارآموز به جای تو توی اتاق دادگاه باشه. دست به کمر زدم: حالا کِی میاد؟ همین یارو امیری…. لیوان چای را به دست منشی داد..