دانلود رمان سهره مست از یگانه نعمتی با فرمتهای pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم
سهره دختر نامشروع حاج سعید راد که همه به اسمش قسم می خورن بعد از فوت مادرش، برای پیدا کردن پدرش به ایران میاد… اما اینجا با مردی خشن و جذاب به اسم کیان روبرو میشه و به خاطر…
از کنارش عبور کردم و سمت جایگاه هواپیما قدم برداشتم. فکرم همچنان پیش حاج مرتضی بود و از خودم و کیان و دلآرا عصبی بودم. سوار هواپیما که شدم، طول کشید تا صندلیم رو پیدا کنم و با دیدن همون مردی که باعث شده بود گلس گوشیم ضربه ببینه، درست کنار صندلی من، خواستم بیاهمیت بهش بشینم که کوتاه خندید. – عاو، چه افتخاری! نفس عمیقی کشیدم و نشستم. انگار از شانس خوشگلم بود هر بار سوار هواپیما میشدم، کسی از آسمون نازل میشد برای حرص دادنم. – از لهجهتون معلوم بود ایتالیایی هستید.
لهجهی غلیظ ترکیش و تند تند حرف زدنش باعث میشد سخت متوجه بشم چی میگه. سکوتم باعث شد باز تک خندهای بکنه و کمی سمت جلو خم بشه. – فوبیای ارتفاع دارید؟ – میشه سرتون تو کار خودتون باشه؟ خندید و نگاهش بین چشمهام دو دو زد. – فکر میکردم میتونم باهاتون دوست بشم. به نظر میرسه دخترهای خوشگل ایتالیا اصلاً مهمون نواز نیستند! سرم رو تکون دادم. – همینطوره. دوباره خندید و من هندزفری رو از توی کیفم بیرون کشیدم تا دیگه حرفی ازش نشنوم.
نمیدونم از کی دیگه هیچ علاقهای برای شیطنت و دوست شدن با کسی نداشتم. هندزفری رو توی گوشهام انداختم و یه آهنگ فرانسوی پلی کردم و همونطور که پلک هام رو میبستم، سرم رو به صندلی تکیه دادم. سنگینی نگاه مرد کناریم رو حس میکردم، اما نمیخواستم توجهی بهش کنم و همچنان گوش به صدای دلنشین خوانندهی فرانسوی داده بودم. با خیمه زدن کسی روی تنم پلکهام رو باز کردم و با دیدن مرد، یکی از گوشیهای هندزفری رو از توی گوشم درآوردم و اون با دیدن چشمهای بازم، لبخندی زد…