دانلود رمان ده وسطی از ناشناس بی احساس با فرمتهای pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم
این رمان روایت زندگی دختری با شخصیت پرتلاش و مقاوم که خانواده ایی نداره تمام این مدت روی پای خودش بوده و دکتره. هستی وقتی متوجه میشه که ارباب سالار یک روستا به اسم ده وسطی به مردم اونجا بیش از حد ظلم میکنه به اونجا میره تا از حق مردم اون روستا دفاع کنه تا اینکه…
هنوزم یادمه روز اولی که پا توی این روستای نفرین شده گذاشتم… یادش بخیر… روزی سرد و زمستونی که برف و گل باعث سخت شدن عبور و مرور شده بود ، توی ده بالا وقتی ادرس اینجارو میگرفتم مردم جوری نگاهم میکردن که انگار دارن دیوانه ای رو میبینن که از تیمارستان فرار کرده.
توی اون گل و شل کوله پشتی کوهنوردی بزرگ و سنگینم حسابی باعث خسته گیم شده بود. من: از کجا میتونم به ده وسطی برم؟ زنی که ازش این سئوال رو پرسیده بودم لباسی محلی نارنجی رنگی بتن داشت که مثل لباس های کُرد بود اما رنگی و طرح ان متفاوت با لباس های طایفه کُرد بود…