دانلود کتاب کمی برایم عشق دم کن از شهلا خودی زاده با فرمتهای pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم
مهندس نوشین مجد، دختر جوانی که توانسته خلاقیت و توانایی و شایستگی خود به عنوان یک خانمِ مهندس، به تمام همکاران و اطرافیانش ثابت کند، حالا قراره است وارد یک کمپ پر از مرد شده تا جایگزین معاون یک پروژه (پل سازی) بشود، اما سرپرست کارگاه کسی نیست جز (یاشار توانا) یک مهندس به شدت ضد زن کسی که اجازه نزدیکی هیچ خانمی را به کارش نمی دهد، او با کارشکنیهای زیادی برای ازبین بردن این پروژه روبهرو است اما…
“نوشین” نگاهم به سمت غذایی که دقایقی پیش محسن برایم آورده بود کشیده شد. تصور خوردنش هم حس تهوع بهم می داد. از شدت خستگی اشتها نداشتم و دلم می خواست دراز بکشم تا کمر دردناکم کمی آرام بگیرد. ساعت ها ایستادن پای کار خسته ام کرده بود. روز پرکاری را گذرانده بودیم بخصوص که سازه مال کس دیگری بود و من باید کاملا با آگاهی سوار کار می شدم. کلی
نقشه را زیر و رو کرده بودم و تمامی کارهای ظفرمند را بررسی کرده بودم. اگر اصرار مهندس توانا بر دیروقت بودن نبود، ممکن بود تا خود صبح همان جا بایستمو به بررسی ادامه دهم. اما حالا که به کانکس برگشته بودم داشتم دعایش می کردم که اجازه ماندن نداده بود و مرا مجبور به ترک محل کارمان کرده بود. تمام مدت ذهنم درگیر مهندس ظفرمند بود. چرا مهندسی با این همه
اطلاعات و معلومات و حرفهای بودن در کارش بایدچنین اشتباهی کند. عقل و منطقم هشدار میداد کاسه ای زیر نیم کاسه است. بی شک پای یک کارشکنی بزرگ درمیان بود اما آخر چرا؟ چرا باید با ایجاد آن اتفاق و صدمه دیدن مهندس هادی ظفرمند او را از این دایره خارج کنند. نمی دانم چه قدر به این مسئله فکر کرده بودم که بالاخره خواب و رویا مرا در خود فرو برد و دیگر هیچ چیز نفهمیدم…