دانلود رمان نازان از کیمیا ذبیحی با فرمتهای pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم
نازان اعتمادی، دختری خوشگذران، ساده و بیخیاله، که پدر و مادرش از هم جدا شدن و مادرش دوباره ازدواج کرده. آشناییِ اون با مهیاد، یکی از فامیل های نه چندان نزدیکشون، سبب تغییر بزرگی تو زندگیش میشه که…
با اعلام ختم جلسه، از دادگاه خارج شدم و نفس عمیقی کشیدم. باید زودتر میرفتم تا دوباره چشمم تو چشمهای خواستنی و منفورش قفل نشه. -نازان وایسا. پا تند کردم و به راهم ادامه دادم. نمیخواستم بمونم و دوباره به حرف هاش گوش بدم.
میدونستم چی میخواد بگه اما ایندفعه دیگه نمیتونستم ببخشمش و برگردم پیشش. بازوم به سمت عقب کشیده شد و برگشتم سمت. -با تو نیستم وایسا؟ تو چشم هاش نگاه کردم، چشمهایی که روزی دنیام بودن، اما حالا شده بودن رنگش، حس مرگ رو بهم القاء میکرد…