دانلود کتاب سیاه سرکش (جلد اول) از یاسمن فرحزاد با فرمتهای pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم
روسلا دختر خاص و قدرتمندیه که تو قبیله ای مرد سالار به دنیا اومده و راز های زیادی داره، بعد ازدواج مخفیانه اش با خوناشام دورگهای شبا، مورد تعرض جادوگری مرموز نقابداری قرار میگیره که با یک کلمه بی هوشش میکنه و مدعی جفت حقیقشه و هروقت قدرتمند بشه میاد سراغش. اول فکر میکنه خواب دیده تا اینکه تو واقعیت اون مرد میاد سراغش اسیرش میکنه و تو تخت سنگ قربانگاه بهش …
-کسی قرار بود بیاد اینجا؟! ازش فاصله گرفتم صدای رعد و برق دیوار سکوت شب رو میشکست. -از نگهبان و خدمتکار ها کیا تو عمارت هستن؟ یکی و بفرست ببینه کیه! -آروم بگیر قرار نیست شبیخون بهمون بزنن از خدمه ام ثریا و آهو و شوهراشون هستن. قبل اینکه آیفون رو بردارم ثریا در حالی که بارونی تنش از قطرات آب خیس شده بود داخل اومد برای رضا سری خم کرد رو به من با لحن هول زده ای گفت: -رو سیاهم خانم جان، گفتید مزاحمتون نشیم ولی جلوی در
میخوان شمارو ببینن. -کی؟ نفسی چاق کرد یک قدم جلو اومد. پادری جلوی در از لکه های گل چسبیده به کفش هاش کثیف شده بود و عصب هام رو تحریک میکرد. از اون لکه های خیس گِل متنفرم! -والا گفتن آقای آریا، چی دستور میدید؟ درو باز کنیم ماشینشون رو بیارن تو؟ ابروهام بالا پریدن عنبیه سبز رضا یک پتوی ضخیم خشم دور خودش پیچید و اون سلیم خوش آوایی که همین چند ثانیه پیش برق میزد رو دور انداخت. قبل اینکه دهن باز کنم صدای پر از
خشمش تو سالن پیچید. -نه درو باز کن نه حتی برو جلوی در این جماعت و راه نمیدید تو خونه که اگه بفهمم دادید همتونو به خاک سیاه میندازم! ثریا از لحن زهرآگین رضا چشماش گرد شد، نگاه عاجزی بهم انداخت. با سر اشاره کردم این مهلکه رو ترک کنه سری تکون داد و رفت. -بی همه چیز اومده اینجا که چی بشه؟ زر زر کنه؟ آدرس ازکجا گرفته؟ این حسام دهنش چفت و بس نداره نه؟ میبینی؟ آمار خوب میگیره در حال شاشیدنم باشم عین جن میاد بالا سرم میگه دالی!