دانلود کتاب اغوا از نازنین محمدحسینی با فرمتهای pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم
نیوشا دختر بیست ساله ای که در سیزده سالگی مورد تعرض کسی قرار می گیرد که فکر میکند عاشقانه دوستش دارد؛ وعده ازدواج و عشق دروغین چشم دخترک را کور می کند و او خود را مجبور به باربد می داند.با تمام سختی ها چند سال کنار باربد می ماند تا… آشنا شدن با فرید عجیب و غریب همه چیز را متفاوت می کند! فرید کم حرف و مرموز که…
وقت زيادي نداشتم و بايد هر چه سريع تر قبل از ورود پدر از خانه خارج مي شدم تا مانع رفتنم نشود. هميشه مشكل اساسي بيرون رفتن زمان حضورش در خانه بود و اگر قبل از آمدنش از خانه بيرون ميرفتم اجازه داشتم تا هر زماني كه دلم مي خواهد بيرون از خانه بمانم. برعكس هميشه آرايش ملايمي روي صورتم نشاندم و تنها لگ چسبان كوتاهي به پا كردم و مانتو تابستاني و راحتم را روي همان لباس هاي قبل به تن زدم.
جلوي مجتمع بزرگي كه خانه هليا در آن قرار داشت ترمز زدم و همان طور دوبله كنار ماشيني نگه داشتم. چند دقيقه اي نگذشته بود كه بوق ممتد ماشيني از كنارم به هوا رفت. هر چه تلاش كردم نتوانستم چهره راننده را ببينم تنها دنده عقب گرفتم و ماشين را جابجا كردم تا از پارك خارج شود. -فحش بدی داد. شيشه سمت خودم را پايين كشيدم و كمي سرم را به بيرون خم كردم. – ننته!
اگر لحظه اي ديرتر هليا درب ماشين را باز مي كرد بيخيال آمدنش ميشدم و حداقل براي برداشتن شماره پلاك مردك بيشعور به دنبالش مي رفتم. – چي شده؟ – هيچي بابا روانين ملت… سيگاري از داخل كنسول ماشين برداشت و صداي پيچ فندكش كه با جزقه زدن همراه بود با صداي راهنماي ماشين درهم آميخت. – كجا برم؟ دود غليظي از ريه هايش بيرون فرستاد و باد كولر آن را به سمت بيني ام كشاند…