دانلود رمان پرستش از زهرا قلنده با فرمتهای pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم
دختری به نام پرستش که در یک مهمانی جذب پسری به نام شهیاد میشه که از قضا پسرعموی دورِ پرستشه، شهیاد به خاطر یک انتقام به این دختر نزدیک میشه… اما زمانی که این انتقام به عشق تبدیل میشه رابطشون با مخالفت خانواده پرستش مواجه میشه…
اواسط شهريور ماه بود و ميشد گفت يه جورايی به شرايط و زندگی جدي دم عادت کرده بودم. فرياد شبانه روز مثل پروانه دورم ميچرخي د و من هنوزم لحظه ای از فکر شهياد خارج نمي شدم. شهيادی که بعد از رفتنش ديگه هيچ خبری ازش ندارم. فقط از ترلان شنيده بودم اقامت دائم انگليس گرفته و يه جورايی ديگه جا افتاده. شايد برگشته به زندگي ش و فقط منم که هنوز شبانه روز غرق خاطره های گذشته ميشم.
نمي خواستم فراموشش کنم، نمي خواستم نامرد بشم و عشقم دو روزه باشه. لبه ی تراس نشسته بودم و از اون بال خيره شده بودم به شهر…. مهم تري ن ويژگی اينجا ويوی عالي ش بود. جوری که از چهار گوشه به همه جا د يد داشت و منم در طول روز ساعت ها اينجا مي نشستم و شهرو نگاه مي کردم. در اتاق باز شد و فرياد اومد تو: پرستش؟ تو که بازم اونجا نشست ی؟ پاشو ميز شامو چيدم. _اشتها ندارم.
بیخيال. اومد و کنارم نشست: چيشده خانمم؟ از چيزی ناراحتی؟ _نه همه چ ی رو به راهه! دستشو دورم حلقه کرد و چسپوندم به خودش : دورت بگردم الهی. امروز چقد دلم برات تنگ شده بود . کاش ميشد گاه ی وقتا ظهر بي ای مطب تا با هم ناهارو بخور يم. سعی کردم جلو خودمو بگيرم و پوزخند نزنم. اين چی داشتم يگفت برای خودش؟ رومو ازش برگردوندم: حوصله بيرون رفتن ندارم …