دانلود رمان پرتقال من از غزل داداش پور با فرمت های pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم
سارا دختر سر به زیری است که دل به چاوش بشیری پسرِ شارلاتانِ محلهشان میبندد که البته قلبِ چاوش نیز برای سارا لرزیده است!اما سهیل برادرِ سارا در یک شب با ماشین به شروین برادرِ چاوش میزند و شروین در دقیقهی اول دارِ فانی را وداع میگوید و این ….
سرم را پایین انداختم و آرام گفتم: – این پسره چرا اینقدر به ما نگاه میکنه فاطی؟ فاطی سرش را بالا گرفت و گفت: – کی؟ کجا؟ دستش را محکم گرفتم و حرصی گفتم: – ضایع بازی در نیار فاطمه! همون پسره که تیشرت مشکی پوشیده، موهاش رو زده بالا! فاطمه زیر چشمی نگاهش را چرخاند و فکر کنم که آن پسر را دید چون گفت: – آهان، اون پسر خوشتیپه رو میگی!باید به اطلاعت برسونم به “ما” نگاه نمیکنه احمق، به “تو” نگاه میکنه، قشنگ داره با نگاهش قورتت میده!
بدون اینکه سرم را بالا بیاورم میگویم: – وای خا ِک عالم! فاطی آقاجونم بفهمه…حرفم را قطع کرد و گفت: – از کجا میخواد بفهمه سارا؟ بعدشم اون داره نگاهت میکنه… تو که سرت تو خشتکته! سقلمه ای بهش زدم و گفتم: – بی نزاکت! خنده ی آرامی کرد و گفت: – هنوز داره نگاهت میکنه! لبه ی چادرم را جلو کشیدم و گفتم: – ای خدا… الان به سهیل زنگ میزنم بیاد دنبالمون! هول زده گفت: – سهیل؟ وای سارا من سر و وضعم خوبه؟ – الان وقته این حرفاست فاطی؟ من دارم از استرس میمیرم… خوبه بابا، خوبه! و شماره ی سهیل را گرفتم و به او گفتم که خریدمان تمام شده و اگر میشود به دنبالمان بیاید….