دانلود رمان لیست سیاه از sky_l با فرمتهای pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم
کوله پشتی رو به درخونه می کوبه و با لگدی به بازشدنش کمک می کنه. وقتی وارد خونه میشه جیسون رو می بینه که روی کاناپه دراز کشیده مشغول سیگار کشیدنه.
کیفش رو به سمتی پرت می کنه با لحن سرد و پر از خشونتش طبق معمول سرش داد می زنه: «دیگه نمی خوام پام رو تو اون مدرسه بذارم» جیسون، باگوشه چشم انداختن به پسر ناراحت و دلشکسته اش که روی میز می شینه و مشغول باز کرد نبند کتونی هاش می شه…
هر دو طلبکارانه بهم خیره میشن، الیوت، چطور می تونست بعد از اون تجربه تلخ که فکر می کرد از پسش بر اومده با میل خودش هم آغوشی با کسی رو قبول کنه که بهترین های زندگیش رو ازش متنفر کرده! کم کم با حرکت دست جیس، به سمت ساق های خشکیده اش، محو مرور شخصیت سیاهی که براش باقی مانده میشه چیزی که الان وجود دارل در تضاد با الیوت گذشته اس کسی که دلش خیلی براش تنگ شده.
برای لحظه ای به خاطر آوردن اون آدمی که به اجبار دفن شده باید انجامش می داد. جیسون می دید، چشم های روشن به چهره اش مات مونده، غرق در افکار خودشه این چهره تکراری براش جذابیتی نداشت. مجبور شد فقط منتظر بمونه تا یکی به دوهای پسرک تموم بشه و حق آزادی رو با زبون بیان کنه تا بی نهایت عشقی که به جون قلبش افتاده رو نشون بده.
و معجزه این احساس ناب اگر به واقعیت تبدیل شده باشه جواب لبریز از شوق و لذت رو به تنهای چند ساله و یکسال انتظار و تحمل غم رو بهش بپردازه حسابشون با هم صاف بشه. الیوت، چشم هاش رو می بنده زیر لب میگه: 《شروع کن…》جیسون، لبخندی می زنه به چهره سفید پسرک، پلک های بسته اش چشم می دوزه. دست هاش رو رها می کنه، همیشه تصور رابطه با الیوت براش یه رویا بود که الان قراره به حقیقت تبدیل بشه…