دانلود رمان تقویم گناهان تازه از شراگیم زاهده با فرمت های pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم
السا دختری که عاشق فردی آس و پاسه که پدرش راضی به ازدواجشون نمیشه. و السا برای رسیدن به عشقش قبول می کنه نقش نامزد کسی دیگری و بازی کنه و همین باعث عوض شدن سرنوشتش میشه…
سوار شدیم و تو راه آھنگ بی کلام گذاشت!! کلا عادتشه مث اینکه تو راه برگشت آھنگ بی کلام بذاره!! رسیدیم دم محضر و پیاده شدیم.رفتیم داخلو خانواده خودمون با کمی از فامیلای نزدیکم بودن. عاقد- دخترم دیر شده بیا بشین اینجا. مامان آرش یھ چادر سفید انداخت سرم و نشستم.تو آیینه جلومون تصویر خودمو آرش نقش بسته بود. بھش که نگا می کردم یه احساس غریب بهم دست می داد… آرش با اینکه می دونسته من دوست پسر داشتم و عاشقش بودم ولی الان پای سفره عقد با منه… با صدای عاقد به خودم اومدم.
– انکاح و سنتی و… آیا بنده وکیلم؟؟ آرزو- عروس رفته گل بچینه – برای بار دوم آیا بنده وکیلم! – عروس رفته گلاب بیاره – برای با آخر می پرسم – آیا بنده وکیلم!!؟ -عروس زیر لفظی می خواد آرش یه ایران چک ٥٠٠ ھزار تومنی درآورد و گذاشت کف دستم. ھمه منتظر به لبای من خیره بودن تا بلھ رو بگم… شاید الان اشکان می تونست اینجا باشه… ولی نه بهتر که اون نیست… اون تکیه گاه نبود… ولی ولی آرش حداقل مرد و مردونه پای کارش موند!! آرش آروم با آرنجش زد بهم که به خودم اومدم .
از تو آینه یخ نگاه بھش کردم. – با اجازه پدرم و بقیه بزرگتر ھا… -بله صدای سوت و کف و کل بود که به ھوا بلند شد و دوباره آرش دستشو کرد تو پیریز برق… بعدم حلقه ظریفی رو کرد تو دستم و منم ھمین کارو کردم. ولی من یه طوری بودم… نمی دونم چرا یه کم ناراحت بودم… اصن با خودم درگیری داشتم… بقیه کم کم رفتن البته بعد تبریک فراووون. بابای منم با خانواده آرش داشت صحبت می کرد که آرش عصبی گفت – ناراحتی!؟ دوست داشتی الان جای من اشکان بود؟ – به تو ربطی نداره! تو حق سرکوفت به منو نداری…