دانلود رمان برات میمیرم از لیندا هوارد با فرمت های pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم
بیشتر مردم ، تشویق کننده ها رو جدی نمی گیرن. فقط اگه می دونستن… من یه دختر کاملا امریکایی هستم. اگه به عکسی که تو کتاب پایان سال تحصیلی هست نگاه کنین، یه دختری رو می بینن با موهای بلند و بلوند، برنزه، و یه لبخند گنده که دندان های بی نقصش رو نشون میده، که اونم نتیجه ی هزینه کردن هزاران دلار برای ارتودنسی و شوینده های فلوراید هست…
نصف شب، یهو از خواب بیدار شدم. سردم شده بود. سردی اتاق برای این بود که وایات درجه ی کولر رو رو درجه ی “یخ” گذاشته بود. احتمالا باید خواب دیده باشم، چون صدای بلندی مثل صدای تیر باعث شد از خواب بیدار شدم. و برای یه لحظه نمی دونستم که کجا هستم. شاید از سرو صدا کردم یا از ترس از خواب پریدم. برای اینکه وایات بلافاصله بلند شد و با صدایی هشیار پرسید “حالت خوبه ؟”
و این سوالش باعث شد از اون حالت عجیب در بیام. تو تاریکی بهش خیره شدم. فقط میتونستم یه طرح کلی از بدنش رو ببینم. دستم رو آوردم بالا و لمسش کردم، آروم گفتم “سردمه” . دراز کشید و من رو هم به سمت خودش کشید و روتختی رو انداخت روم. سرم رو گذاشتم رو شونه اش و دستم رو به روی سینه اش گذاشتم. از گرما و سختی بدنش احساس راحتی و امنیت می کردم.
وجودش در کنارم قابل توجه بود. نمی خواستم که پیشش بخوابم _منظورم حس واقعیمه. برای این که هنوزم بدجور می خواستم خودم رو در مقابل اون کنترل کنم، ولی انگار وسط جر و بحثمون خوابم برده بود و اونم از اون موقعیت سو استفاده کرده بود. فکر کنم این تاکتیکش از روی قصد بود، اما الان خوشحال بودم که کنارمه. این که در آغو.شم گرفته و سرما رو از من دور می کنه. این دقیقا همون چیزیه که قبلاً ازش می خواستم…