دانلود رمان انتخابی اشتباه با فرمتهای pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم
با سـردرد شدیـدی پلکـای بهم چسبیدمو باز کـردم خواستم تکونی بخورم. دیدم نمیتونـم وحشت زده دورو اطرافمو نگـاه کردم. توی یه اتاق ساده ای بودم که هیچ وسیله ی خاصی توش نداشت جز این تخت و یه کمد اون سمت اتاق به خودم نگاه کردم دیدم…
سنگینی نگاهشو حس کردم، اما به روی خودم نیاوردم و سمت تخت رفتم شروع کردم به لباس پوشیدن قبل اینکه دکمه های پرهنمو ببندم صداشو از نزدیکی شنیدم و با ابرو بالا پریده به سشوار دستش نگاه کردم… مگلهمو بالاتر آوردم و به اخم بین ابروهاش دقیق تر شدم. باشه. با خنده جواب این اخمشو دادمو گفتم ــ جون تو بلد نیسم خوب سشوار بکشم حالا که چیزی نشده منو نخوری یه وقت…
همه ی اینارو به شوخی گفتم تا یکم نرم شه و ازین حالت در بیاد بالاخره کمی اخمشو باز کرد و اشاره ای به صندلی رو به روش زد و منتظرم ایستاد… متعجب ازین حرکتش مردد سمتش رفتم و روی صندلی نشستم. سشوار رو به برق زد و گرماشو روی سرم گرفت… با نشستن دستش لای موهام چشمامو با لذت بستمو گذاشتم به کارش ادامه بده.
حدود یه رب بعد چشمای خمار از خوابمو به زور باز کردم و با دیدن خودم هـمی زیر لب گفتم و از جام بلند شدم. با نگاهای گاه و بی گاه هم دیگه بالاخره حاضر شدیم و قصد بیرون رفتن کردیم… نگاه زودگذری به تیپ ملوسش کردم و پشت بهش به سمت در اتاق قدم برداشتم… صدای کفشاش نشون از این بود که پشت سر من داره میاد. با فکر به نقشه ای که امشب قرار بود پیاده کنم، لبخند پت و پهنی رو صورتم نشست و…