دانلود کتاب گناه من آغوش تو از م_عین_فتحی با فرمتهای pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم
حکایت دختری که تو زندگیش شکست بزرگی میخوره!! اونو به نجس بودن متهم میکنن و طرد میشه!! دختری که با ورود مردی به زندگیش تمام زندگیش معکوس میشه!! قصه عشق و نفرت!!
گـاهی نمی شـود فرامـوش کـرد… فرامـوش کرد تمام چیزهـایی را کـه بـه او تحمیل کـرده اند… فراموش کرد حرمت دریده شــده و نگاه هاي بی رحم آدم هارا… نمیتوان فرامـوش کـرد… و این دخترك بی گناه هـم نمی توانست فرامـوش کنـد آن پـاییز شـوم و لعنتی را که از ماهک گرفته بود شور و شوق جوانی اش… چشم هایش تـار میدیـد صـفحه دکسـتاپ نفـرین شـده لـپ تـاب را… بـا سـر انگشـت اشـک شیطان شده
گوشه چشمش را گرفت و گفت: اروم باش ماهک.. دوبـاره بـه او نگـاه کـرد… سـرش بـه درد آمـده بـود و انگـار در جمجمـه اش جنـگ جهـانی راه افتـاده بـود… جنگـی میـان خـاطرات گذشـته… هر کـدام بـا بـی رحمـی تمـام مقابـل پـرده چشمانش نقش می گرفتند… نمی دانستند هریک چه آشوبی به پا می کند در دل این الهه غم دیده… ارام اسمش را زمزمه کرد: پاشا. چقدر دوست داشت اسم خاص و پر از ابهت پاشا را..
بدون وقفه عکس را دیلیت کرد… دلش نمی خواست بیشتر از این بشکند.. لپ تاب را بست و از توي کشو قرص آرام بخشی برداشت و بدون آب خورد… سرش به درد آمده بود… سوزش قلبش کم بود که این سردرد هم اضافه شده بود… نفس عمیقی کشید واز اتاقش بیـرون آمـد… هـواي اتـاق خفقـان آور بـود و نفـس تنـگ می کرد براي این دختر رنج دیده… از پـیچ پلکـان پیچیـد کـه مهرانـه را در آسـتانه در دیـد کـه….