دانلود کتاب وسوسه شیرین از کورا ریلی با فرمتهای pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم
اولین بار که کاسیو نامزدش رو دید، نامزدش “آقا” صداش کرد. کاسیو بعد از اینکه همسرش رو از دست داد، در حین اینکه تلاش میکنه حکومتش به فیلادلفیا رو قوی کنه، با نگهداری از دوتا بچه ی کوچیکش تنها مونده. الان برا بچه هاش به یه مادر نیاز داره، یکی که بتونه شب ها تختش رو گرم کنه. ولی تو دنیای سنتی ای که هست، انتخاب همسر براساس وظیفه اس. باید قوانین رو دنبال کرد و رسم و رسومات رو اجرا کرد. اینجوری میشه که بهش یه زن، در واقع دختری که به زور به سن قانونی رسیده، رو میدن.
تو قسمت جلویی كليسا منتظر جوليا بودم فارو سمت راستم وایساده بود و روبروش یکی از دوست های جولیا به عنوان ساق دوشش منتظر وایساده بود که بیش از حد بچه به نظر می رسید. یادآور سن همسر آینده ی خودم. وقتی زدن موسیقی شروع شد توجهم رفت سمت ورودی کلیسا که فلیکس با جولیا که کنارش بود وارد شدن به لباس سفید بلند شیک پوشیده بود که قسمت بالا تنه اش تور داشت و آستین هاش بلند بود کل موهاش بالا سرش جمع
شده بود بجز چتری هاش. همین که پدرش به سمت من هدایتش می کرد یه لبخند ملایم داشت ولی تنشش غیر قابل انکار بود. وقتی رسید جلوم گل های آفتاب گردون ریزی که تو بافت موهاش و دسته گلش بود رو دیدم نگاهش که بهم رسید، یه لحظه تو چشماش حالت مبارزه طلبی دیدم و کاملا سورپرایز شدم. وقتی پدرش به من تحویلش داد، تنش جولیا بیشتر شد و لبخندش لرزید. با لباس برازنده و آرایش خوشبختانه یکم بزرگ تر به نظر می رسید.
ولی بازم دست ریزش که تودستم سردو مرطوب بود و معصومیت تو چشماش، یادآور سنش بود. با وجود کم سن بودنش سرش رو بالا نگه داشته بود و وانمود می کرد شرایط رو راحت قبول کرده فقط من میتونستم لرزششو احساس کنم. بله گفتنش محکم بود انگار این پیوند واقعا انتخاب خودش بوده. موقعی که حلقه دست هم می کردیم همش با تردید بهم نگاه مینداخت. مطمئن نبودم دنبال چی بود، شاید شوق و هیجان، يا حتى غم و اندوه یاد اولین ازدواجم افتادم…