دانلود کتاب همه زخم های من از عشق است از شمسی جلفا با فرمتهای pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم
رها از جانان خداحافظی کرد و گوشی کرم رنگ را سرجایش میگذاشت که صدای همسرش را شنید که با خنده میگفت: غمت نباشه من عاشقتم. رها منتظر ماند تا حرف های عشقش تمام بشود و بعد با خوشحالی تماس تلفنی را قطع کرد و مشغول مرتب کردن صفحه میز کارش شد همچنان گرم تمیز کردن بود که بیاختیار آهی از سینه اش بیرون جهید.
انتخاب بین خوب و خوبتر سخت بود اما من انتخابم را کرده بودم و تمام سختی هایش را هم به جان خریده بودم داشتم به قضا و قدر خداوند فکر میکردم حتما ازین آزمایش هدفی داشت و چیزی از این اتفاقات میخواست به من بفهماند. وگرنه هیچ آدمی در دنیا اشتباهی وارد زندگی ما نمیشوند هر کسی به رسالتی وارد زندگی ما میشوند حتما هم خدا این دو جوان عاشق پیشه را فرستاده تا من نقطه ضعف هام، حماقت هام، بی عقلی ها و حتی خصلت خوب و بدم را محک
بزنم. شاید خدا خواسته این گونه من مورد آزمایش قرار گیرم و ببینم آیا میتوانم از بوته آزمایش الهی سر بلند بیرون بیاییم یا نه و شاید حضور همزمان این دو جوان در مسیر زندگیم وسیله ای بودند برای شناخت خودم اما در هر حال، حال دلم یک جور خاصی با شهیاد خوب بود از آن حال خوب هایی که وسط گرمای تابستان اب یخ بخوری و یا گوجه سبز با نمک بخوری و یا شبیه قدم زدن زیر بارون. با یاد شهیاد دلم یک جور خاص راحت و آرام میشد از آن راحتی که دل آدم
نمیخواست هیچوقت این احساس ته نشین بشود این جور آدم ها چقدر لطیف و مهربان بودند که میتوانستند این همه حس و حالت رو خوب و خوش کنند قبلاها دلم تنگ میشد برای کسی که میخواستم عاشقم باشد دوست داشتم کسی پیدایش شود و مرا مثل بابا لنگ دراز که عاشق جوی ابوت بود، دوستم بدارد به یه نفر مثل ژان والژان که علاقه قلبی به کوزت داشت و یا یکی مثل متیو که در همه حال هوای انشرلی را داشت. شهیاد با حرفهای امروزش بهم ثابت کرد که …