دانلود رمان قدم به دنیای نارنجی ام بگذار از دختران من با فرمتهای pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم
جواد، روایت داستانش رو خودش دست میگیره تا از عاشقشدن بگه. آقاجواد قصهی ما طی یه کنجکاوی، واردِ دنیای پردرد دختری میشه. اینجاست که میگم ورود هرکس به زندگیت بی دلیل نیست؛ یا میشه درس زندگیت، یا میشه آدم زندگیت. بهنظرتون جواد کدوم یکی از این دوتا میشه؟ کی دوست داره بخونه اونایی که دنیاشون نارنجیرنگه عشقاشون چه رنگیه؟ عشقهایی که نه سفید و نه سیاهه، عشقهایی که هم رنگشون و هم دنیاشون گرمه. کی دوست داره بخونه؟ این بار یه مرد راوی دنیای پررنگولعاب ش
به دنبال صاحبش بودم؛ خیلی مصر. میدونستم صاحبش به دنبال کاغذهای دستِ من نیست؛ اما من میخواستم، میخواستم که پیداش کنم، ببینمش و تمام احساسش رو دوباره بهش برگردونم. به دنبال صاحب اون کاغذهای خوشرنگ صورتیِ مچاله شده بودم. باید هرجور شده به دستش میرسوندم. حیف بود از این همه احساس و شور وجوونی؛ باید تکلیف احساسش رو جای بهتری معلوم میکرد، وگرنه تبدیل به انسانی بی احساس میشد.
به دنبال صاحب اون کاغذهای خوشرنگ صورتیِ مچاله شده، صاحب اون نقاش خوش نقشِ پر از پیچ و خمِ حروف الفبا، دختری که ظرافت وجودش میون تکتک دلنوشته هاش فریاد میزد؛ به دنبال نویسنده ی اون همه احساس که با بیرحمی تمام آخر شبها اونها رو مچاله شده دم درمیذاشت تا فردا صبح بعد از تکرار دلنشین طلوع آفتاب من با اون سطل بزرگ نارنجی رنگم همه ش رو به جایی کیلومترها دورتر از خونه اش پرتاب کنم .به دنبال دختری بودم که تو اوج بلوغِ احساس و جسمش زخم خورده بود؛ دختری که با تموم احساسش به نامردی از دیار نامردان دل بسته بود؛ ولی الان تموم احساسش رو دورانداخته میدید …