دانلود رمان شوخ طبعی ملانصرالدین از عمران صلاحی با فرمت های pdf ، اندروید، آیفون و جاوا نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم
طنز و شوخ طبعی ملانصرالدین: عمران صلاحی در مقدمه رمان، به ماجرایی که باعث شد ناشر جمع آوری این رمان را به نامبرده سفارش دهد اشاره می کند. خلاصه ماجرا هم این بوده که ناشر با این استدلال قوی که:” دماغ شما (صلاحی) با دماغ بقیه فرق دارد پس قطعا رمان ملا نصرالدین تان هم با بقیه رمانهایی که در این زمینه منتشر شده متفاوت خواهد بود!”
سرانجام صلاحی را در بن بست قبول سفارش، گیر می اندازد. او در همین مقدمه می نویسد: نیچه وقتی در آغاز رمان “چنین گفت زرتشت” می نویسد” رمانی برای همه کس و هیچ کس” دست به کاری ملانصرالدینی زده است. خود ملا نصرالدین هم می تواند همه کس باشد و هیچ کس نباشد. گرد آورنده با سرلوحه قرار دادن شعار تبلیغی معروف: یکی بخر، دو تا ببر! محتویات رمان را به دو رمان (رمان اول :درباره ملا نصرالدین و رمان دوم: لطیفه های ملانصرالدین) تقسیم کرده.
همهی کارها ملانصرالدینی شروع شد. در یکی از رمانفروشیها دوستی مرا دید و گفت: دوست ناشری دارم که علاقهمند است شما برایش یک ملانصرالدین دربیاورید.
گفتم: تا آنجا که اطلاع دارم، چند تا از دوستان ما ملانصرالدین درآوردهاند و عدهای هم در حال درآوردند. از کجا معلوم که کار ما بهتر باشد؟
گفت: اگر بهتر هم نباشد، اقلا فرق میکند، همانطور که دماغ شما با دماغ دیگران فرق میکند.
رفتیم پیش ناشر. او هم یک کار ملانصرالدینی کرد. بدون آنکه ما کلمهای برایش نوشته باشیم، با گشادهدستی و گشادهرویی مبلغی بهعنوان پیشپرداخت توی جیب ما گذاشت.
از آن لحظه حس کردیم ما خودمان هم یک پا ملانصرالدین شدهایم و باید یک کار ملانصرالدینی بکنیم. وقتی نیچه در آغاز رمان «چنین گفت زرتشت» مینویسد: رمانی برای همهکس و هیچکس، دست به کاری ملانصرالدینی زده است. خود ملانصرالدین هم میتواند همهکس باشد و هیچکس نباشد.