دانلود کتاب در دست تعمیر از هانیه عصمتی با فرمتهای pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم
همه چیز از یه تصادف شروع میشه. یک طرف تسنیم، راننده ماشینه و طرف دیگه، مردی که حافظش رو از دست داده. مرد مرموزی که دو ماه توی کما بود، اما هیچکس سراغش نیومد. وقتی به هوش میاد، اسمش میشه سینا. به ناچار همخونهی تسنیم و خانوادش میشه تا از روی وسایلی که شب تصادف همراهش بوده، هویتش رو پیدا کنه. توی اولین قدم، پاش به یه مهمونی عجیب باز میشه که سینا رو وارد یه بازی خطرناک میکنه. یه بازی پر از قربانی، پر از خون بازی! تسنیم هم یکی از اون قربانیهاست،سینا میتونه نجاتش بده؟
گوشه ای از سالن بزرگ گیم نت را به چیزی شبیه یک کافی شاپ کوچک اختصاص داده اند. سینا پشت یکی از میزها نشسته و به جمعیتی خیره شده که با هیجان مشغول بازی اند و صدایشان سالن را برداشته تمام سالن با لامپ های نئونی آبی و بنفش و قرمز نورپردازی شده؛ رسماً همه چیز را آبی میبیند تیرداد یک سینی کوچک روی میز میگذارد و مقابل سینا مینشیند. سینا اما نگاهش نمیکند. -قهری ادش؟ سینا با کمی مکث، نگاهش میکند و میگوید: تو به هیچ
دردی نمیخوری تیرداد. تیرداد بلند بلند میخندد و سینا چپ نگاهش میکند. لیوان بزرگ آبمیوه اش را برمیدارد و کمی از آن مینوشد. -خب چیکار کنم؟ خسته بودم خوابم برد دیگه شما به بزرگی خودت ببخش. سینا بی هیچ واکنشی آبمیوه اش را مینوشد اعصابش سر جایش نیست و فکرش حسابی مشغول است. تسنیم چرا جواب پیام هایش را نمیدهد؟ دو روز است که او را ندیده و صدایش را نشنیده انگار چیزی روی قلبش سنگینی میکند. چه مرگش شده؟ خودش هم
نمیداند! تیرداد خودش را جلوتر میکشد و دستانش را روی میز میگذارد. مشتاقانه میپرسد: حالا دیشب از اون دفتره چیزی فهمیدی یا نه؟ سینا سری به نشانهی آره تکان میدهد. -چی فهمیدی؟ -این که همراز یه احمق به تمام معناست! اخمی کمرنگ روی پیشانی تیرداد مینشیند: یعنی چی؟ لیوانش را کنار میگذارد و به پشتی صندلی اش تکیه میزند. نفسی عمیق میکشد و شروع میکند به تعریف کردن از حامله شدن همراز و واکنش نادر میگوید از نگه داشتن بچه …