دانلود رمان قرار داد از نگین با فرمتهای pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم
دختری که بدست برادر ناتنیش به مردی مغرورخودشیفته فروخته میشه ولـی بعداز آشنایی بااون مرد زندگی دختر داستان ما عوض میشه و لج و لجبازی تبدیل به عشق بی پایان میشه… پایان خوش
دلربا’، تویه خونه بزرگ ویلایی توایران زندگی میکردم ازوقتی یادم میاد میگفتن پدرومادرمو تویه تصادفازدست دادم وبجز اونا خانواده دیگه ای نداشتم منو به پرورشگاه برده بودن که از یه خانواده پولدار به فرزندی قبول میشم اون خانواده پسری به اسم امیر داشتن و یه مرد که به اون بابا میگفتن اوناوضع خیلی خوبی داشتن وهمه جوره به من میرسیدن.بعدازمردن پدرخوندم پسرش امیر که یه خلاف کار احمق بود.
داشت ازدواج میکرد چن روزی مشکوک میزد یعنی از وقتی قراربود ازدواج کنه عوض شده بودو وحشی تر و حقیرتر شده بود سرانجام روزعروسیش اومده بودو با یه دختر از خودش بدتر و افاده ای تر داشت ازدواج میکرد سالن عروسی پراز جمعیت بود و خیلی ها وسط سن میرقصیدن رفتم تا آرایشمو شارژ کنم که بایه چیز تیز روی گردنم همه چیزسیاه شدومحکم به زمین افتادم ودیگ چیزی ندیدم …