دانلود رمان زیر آسمان شهر خیس از الهام صادقی با فرمتهای pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم
در مورد دختری به اسم الهام که برای انتقام از استادش دست به یه کاری میزنه و همون روز استاد دانشگاه عوض میشه و یه پسر جذاب به جای استاد میاد که الهام رو عاشق خودش میکنه اما این پایان ماجرا نیست با حقیقت های که معلوم میشه …
خب دیگه مهمانان عزیز رفع زحمت کردند و رفتند. فهمیدم که بابام با اقای مقدم شریک و فامیل دور هستند. رفتم پیش الیاس _ الیاس جونم؟ _باز چی می خوای ؟ _من فردا کلاس ندارم !!بیا منو ببر پیست موتورسواری موتور، سواری یادم بدی. _توکه بلدی !! _ نه بلد نیستم تک بزنم! _دفعه قبل یادت نیست؟ با موتور خواستی تک بزنی موتور از دست در رفت موتور خورد شد. خودت هم که هیچیت نشد. با یاد اون روز به خنده افتادم… فلش بک؛ _ الیاس: ببینم حالا چی یاد گرفتی.
_علیرام: ببین الهام اگه بلای سر موتور پرشی نازنین و خوشگلم اوردی من می دونم و تو. خداییش موتور خوشگلی بود مخصوصا شبیه موتور بنلی بود. _باشه باو حالا انگار موتور رو می خورم. سوار شدم. اون دو تا هم پشت سرم شروع کردم به گاز دادن و سر موتور رو اوردم بالا و پام هم اخر موتور گذاشتم و گاز دادم. که یه لحظه نتونستم تعادلم رو حفظ کنم و موتور در رفت. خودم پریدم پایین ولی موتور شروع کرد به چرخش و خورد تو دیوار و… پوکید !!! همون لحظه علیرام پیاده شد و مثل این زن عجوزه ها شروع به جیغ کشیدن کرد.
_علیرام: ای وای موتور نازنینم موتور سیاه پوشم. دوباره جیغ کشید. یه کولی بازی در نیاورد که نگو! منو الیاس رو زمین افتاده بودیم و می خندیدیم. با صدای بابا از فکر اومدم بیرون. -الهام و الیاس به بخش خواب. با یه شب بخیر رفتم به سمت اتاق، فکرم رفت پیش آرتام و خانواده اش چرا یهویی انقدر دمغ شدن. اوف ولش به من چه ولی آخر می فهمم!! سوار موتور شدم که علیرام گفت -وای به حالت اگه موتور مثل قبل شد! -اوف باشه بابا اه. شروع کردم، تمام توصیه ها، نکته ها، آموزش ها رو که اموزشم داده بودن انجام دادم…