دانلود رمان حوالی هیچستان از بهار محمدی با فرمتهای pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم
آهیلِ افخم پسرِ یکی از بزرگترین سیاستمدارهای سرشناس ایران؛ معروف ترین موتورسوار خاورمیانه و وارث مجموعههای آموزشی فرشته با گذروندن یک شبِ سیاه با دخترِ دبیرستانی معشوقه باباش؛ عکسهاشون توی فضای مجازی پخش میشه. با سرتیتر رابطهی نامشروع پسر متاهل حاج فتاح، با دانش آموز مدرسهش! و اینجاست که آهیل تصمیم میگیره به شیوهی خودش لکهی ننگش رو پاک کنه…
در واحد را آرام باز کرد. سکوت خانه زیادی ترسناک بود! صدا زد: – طنین؟ به جای صدای طنین، بغض کودکانهی نویان بود که با صدای بدی شکست! – عمه؟ عمه آروش؟ دلواپس سمت سالن دوید. نویان خودش را روی دستهی مبل بلند کرده بود و سمت در گردن میکشید. با دیدن آروشا لب هایش آویزان شد و گریهاش شدت گرفت. دستش را سمت آروشا گرفت تا بغلش کند. آروشا با مهربانی نویان را در آغوش کشید و سرش را به سینه چسباند. – هیش… هیش… عمه قربونت بره چت شده تو بچهم؟
طنین کجاست؟ رد انگشت نویان را گرفت. با دیدن قیافهی مثل مردهی از گور در رفتهی طنین، بی اختیار جیغ کوتاهی کشید. – طنین؟ رنگش مثل گچ شده بود. شانه هایش افتاده و اصلاً اثری از حیات درونش وجود نداشت! دوباره صدایش زد: – طنین؟ طنین با نگاهی که بوی مرگ میداد نگاهش کرد. – از کجا فهمیدید حاملهم؟ اون آزمایش خونی که آهیل ازم گرفت؟ همه چیز را از سکوت آروشا فهمید. منگ سرش را چرخاند. – سقط کنم؟ آروشا با ناراحتی سعی کرد منصرفش کند: – سنت کمه… خطرناکه!
نویان با لحن بچهگانهاش پرسید: – طی طی نی نی داره؟ گفت و تیر را از چله در مغز طنین رها کرد. بچه آهیل و طنین چی میشه یعنی؟ – از صبح تاحالا داره ونگ میزنه؟ آهیل سرزنش گر نگاهش کرد. – آروش ونگ چیه؟ دکتره تو تخم چشماش نگاه کرد گفت بچهتو باید بکشی… اه… گوه بگیرن این زندگیو که هر جا رو میگیری باز از یه ور دیگه فرو میکنه! آروشا به نویان اشاره کرد. پای کارتن مورد علاقهاش نشسته بود اما تمام حواسش این طرف سالن بود. – ببین توله سگ کپی خودته…