دانلود رمان این پایانش نیست با فرمتهای pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم
چرا هرچی بهش نزدیک تر میشم بیشتر ازم فاصله میگیره چرا پشت به من حرف میزنه اینجا کجاست؟… اههه چرا صدات ناواضحه تو کی؟ برگرد ببنیمت اینجا کجاست؟! با صدای رعد و برق چشامو باز میکنم…
هیشکی جلوم جز ساعت رو میزی، گلدون و بوتایی که روی زمین و هیچ صدایی جز تیک تاک ساعت که ۸ساعت صبح رو نشون میداد نیست با ادامه دادن خط نگام چشمم به پنجره ای میخوره که تازه چند قطره بارون روش به پایین سر خورده بودن… چقد ابرهای امروز سیاه و دلگیرن لعنت به این زمستون پاریس.
بعد از ده دقیقه نگاه کردن به مورچه ی که روی پارکت دور خودش برای پیدا کردن غذا میگشت از سرجام بلند شدم … هووووف چقد تو نوک انگشتای پام حس یخزدگی دارم دماسنج دمای هوارو 4 – درجه نشون میده. با پوشیدن جوراب خودمو به آشپزخونه میرسونم و کتری برقی رو روشن میکنم…