دانلود رمان مانی ماه از Moon shine با فرمتهای pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم
درمورددختری به نام مانی ماه که پدر و مادرشو توی تصادف از دست داده و توو خونه ی عموش زندگی میکنه زندگی که نه کلفتی میکنه و اونا مثه یه خدمتکار و آدم اضافی باهاش برخورد میکنن درحالی که خوش نمیدونه که این ثروت درواقع ماله خودش دراین بین پسرعموش عاشقش میشه …
یه نگاه به سالن پذیرایی که مثل دل ورودهء متلاشی شدهءگوسفند هرچیزیش یه طرف بود انداختم و یه نگاه هم به زینب وشیرین که خسته وکوفته مثل شیر برنج وارفته به من زل زده بودن تا براشون معجزه کنم و سر سه سوته تمام این خونهءمنفجر شده رو سر وسامون بدم کردم… خدایا یه انرژیی مافوق طبیعی بده که با خر کاری شب وروز ما سه نفر… بازهم اینجا تا صبح جمع وجور نمیشه…
زن عمو وطوبی همون طور خمیازه کشان رفتن تو اطاقشون … عمو هم که خیلی وقت پیش رفته بود… ولی بزرگ با همون چشم های خون اشامیش زل زده بود به من… مانی یه قهوه برام درست کن… چشم. قهوه رو گذاشتم و رفتم کمک شیرین… ولی بزرگ خان همچنان درحال ورز دادن مخ مانی بند بود… دلم می خواست تمام چاقوهای میوه خوری رو دسته کنم و یه جا توی اون شکم شیش تیکه اش فرو کنم…
اه حالم بد شد چه خون وخونریزی میشه… -مانی …یه سیب برام پوست بکن… نخیر مثل اینکه امشب شب به قتل رسیدن بزرگ به دست مانی ماه هست… واقعا قصد کرده بود منو از زور حرص وجوش دق بده.. سیب پوست کنده رو برش دادم وگذاشتمش تو ظرف ودودستی تقدیم آقا کردم.. بازهم برگشتم پیش بچه ها که دیگه نایی برای تکون خوردن نداشتن… میوه ها رو جمع کردیم وسوا کردیم ….