دانلود رمان خانه شیاطین
.: خواندن این رمان برای افراد زیر 16 سال توصیه نمیشود :.
| جاوا ، اندروید و آیفون |
توضیحات رمان خانه شیاطین :
شب بر پهنه آسمان و زمین سایه افکنده بود . همه جا را تاریکی و ظلمت پوشانده بود و تنها گه گاه تک ستاره ریزی به زحمت از پس ابرهای تیره سرک می کشید و چشمکی می زد . درختان باغ گاه شاخه هایشان را به دست نسیم نسبتا تندی که بی سرو صدا از میان برگ ها رد می شد می سپردند تا با سایه های بزرگ و وهم انگیزشان وحشت فضا را مضاعف کنند .
در آن عمارت بزرگ و ییلاقی ، پیرزن چروکیده و رنجوری در تختخواب بزرگی افتاده بود و انتظار مرگ را می کشید و ناله هایش تنها صدایی بود که هرازگاهی سکوت ظلمانی شب را می شکست .
دور تا دور تخت او را کسانی احاطه کرده بودند که همانند پیرزن عمری را در بندگی و خدمت به سرور مشترکشان سپری کرده بودند .
ارواح خبیثه به آرامی در اتاق به این سو و آن سو می رفتند . گروه جنیان چشم به پیرزن دوخته و منتظر بودند که ببینند چه موقع دنیا را وداع می گوید .
یکی از حاضرین ، که از شیاطین بلند پایه بود و ” ساسنا ” نام داشت ، شروع به صحبت کرد : ” تو بنده ی خوبی برای سرورمان بودی . تو تمام عمرت را وقف او کردی و … ”
پیرزن چشم های نیمه بسته اش را باز کرد و نگاهی به اطرافش انداخت . دور و بر تختش را جمعیت زیادی احاطه کرده بود ، اما حتی یک انسان هم بین آنها دیده نمی شد . سال ها بود که پیرزن از مردم بریده بود و تنها با اجنه و شیاطین ارتباط داشت . اما در این لحظات آخر ، چقدر دلش می خواست یک انسان _ هر کس بود _ بر بالینش حاضر می شد و دلداریش می داد .
عالی عالی بود
Slm ba tashakor az site besiyar aaali va khube shoma
lotfan ghesamte dovome roman haye tarsnak ro ham zud b zud bezarid va romane tarsnak ham ziad bezarid mamnun
slm mc azatoon nafasa khaste nabashi age mishe jedale por tamana ro khodetoon bezarid inja formate javasho