میهن بوک
دانلود رمان | میهن بوک منبع رمان های رایگان جدید و عاشقانه
میهن بوک
دانلود رمان استایل pdf از هما پوراصفهانی با لینک مستقیم

دانلود رمان استایل از هما پوراصفهانی با فرمت‌های pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم

روژین، طراح لباس موفقی است که علی‌رغم دشواری‌های فراوان در ایران توانسته به جایگاه قابل توجهی در حرفه‌اش دست یابد. با این حال، فشارهای روانی و خستگی مفرط او را وادار می‌کند تا برای مدتی به ترکیه و نزد مادرش سفر کند. در جریان این سفر، به‌طور اتفاقی با گروهی از مدل‌ها که در جست‌وجوی آینده‌ای بهتر به ترکیه آمده‌اند، آشنا می‌شود. این آشنایی به مرور منجر به ورود غیررسمی او به گروه و آغاز فصل جدیدی در مسیر حرفه‌ای‌اش می‌شود.

خلاصه رمان استایل

دلم برایش تنگ شد حلقه دستم به دور لیوان هات چاکلت محکم تر شد. اما خب این زندگی حال به هم زن به من یاد داد هیچ وقت به هیچی دل بندم مستر خپل سیبیلو هم یکی مثل بقیه دیگه دوربین کشیده شد سمت میز آرایش بزرگ جلوی تخت حالا میتوانستم خودم را درون آینه ببینم دوربین کوچکی که پدرم هدیه تولد برایم خریده بود دستم بود. روژین هجده ساله غمگین و پژمرده توی آینه به لنز دوربین خیره شده بود. صدایم این بار پر بود از بغض دیگه نمیتونم این خونه رو تحمل کنم کمی باید برم میدونم بابا اذیت می کنه. می دونم میخواد جلوم رو بگیره اما من میرم حتی شده …

فرار میکنم  می داد دستم میلرزد باز چرخیدم سمت آینه و گفتم یک لحظه مکث کردم و با ترس به پشت سرم خیره شدم لرزش دوربین نشان میکنم من از این خونه میرم برام دعا کن خدا حافظ بابا اومد صداش رو میشنوم میخوام برم باهاش حرف بزنم من راضيش … تصوير قطع شد سرم را از پشت تکیه دادم به میل دست هایم هنوز با آن لیوان هات چاکلت گرم بودند یادم آمد به آن روز با با وارد خانه شد. سعی کردم خوش رو باشم مامان نبود مثل خیلی وقت های دیگر میدانستم میخواهند جدا بشوند. مامان خودش گفت دیگر تحمل ندارد گفت روژین دیگر بزرگ شده دیگر نیازی به من ندارد نداشتم؟!

آن ها عادت داشتند عقاید خودشان را به من تحمیل کنند بابا خسته بود عصبی بود تلو تلو میخورد. بوی الکل میداد. مثل همیشه جلو رفتم بابا روی کاناپه افتاد چشمانش را بست. میدانستم حوصله حرف زدن ندارد ولی چه فرقی داشت؟ او همیشه همین بود. چه الان چه هر وقت دیگر او قرار نبود تغییر کند پس باید حرف هایم را میزدم نشستم کنارش و گفتم از تصمیمم از این که دیگر نمیتوانم آن خانه و آدم هایش را تحمل کنم. خندید مثل خیلی وقتهای دیگرا جیبت رو زیادی پر کردم روژین عصبی شدم دستم با تیک عصبی به لرزش افتاد مثل این روزهای اخیر سعی کردم صدایم بالا نرود.

برای شما چه فرقی داره من کجا باشم؟ نیست خیلی منو میبینین؟ دستش را در هوا طوری تکان داد که حس کردم یک پشه مزاحمم روژین گمشو تو اتاقت حوصله تو یکی رو ندارم آب دهانم را قورت دادم میدانستم این قدر بی حوصله و کم تحمل است که برای باز کردن من از سر خودش رضایت میدهد او واقعاً برایش مهم نبود من کجا زندگی کنم. اگر هم سخت گیری نشان میداد به خاطر وجدانش بود که هنوز کمی ته وجودش بیدار بود و تلنگر می زد اصرار کردم بابا خواهش میکنم این جوری خودتون هم راحت ترین دیگه من نیستم که همش توی دست و پاتون باشم کسی نیست.

  • اشتراک گذاری
خلاصه کتاب
روژین، طراح لباس موفقی است که علی‌رغم دشواری‌های فراوان در ایران توانسته به جایگاه قابل توجهی در حرفه‌اش دست یابد. با این حال، فشارهای روانی و خستگی مفرط او را وادار می‌کند تا برای مدتی به ترکیه و نزد مادرش سفر کند. در جریان این سفر، به‌طور اتفاقی با گروهی از مدل‌ها که در جست‌وجوی آینده‌ای بهتر به ترکیه آمده‌اند، آشنا می‌شود. این آشنایی به مرور منجر به ورود غیررسمی او به گروه و آغاز فصل جدیدی در مسیر حرفه‌ای‌اش می‌شود.
مشخصات کتاب
  • نام کتاب
    استایل
  • نویسنده
    هما پوراصفهانی
  • صفحات
    693
لینک های دانلود
اگر نویسنده این کتاب هستید و درخواست حذف آن را دارید
  • میهن بوک
  • برچسب ها:
دیگر نوشته های
موضوعات
ورود کاربران

درباره سایت
میهن بوک
دانلود رمان: میهن بوک پایگاه معرفی و دانلود بهترین رمان های الکترونیکی PDF , EPUB و صوتی کمیاب رایگان فارسی و خارجی جدید و قدیمی بدون سانسور
آمار سایت
  • 4736 نوشته
  • 494 محصول
  • 367 کامنت
  • 1153 کاربر
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " میهن بوک " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.