دانلود کتاب ادیسه تاریک از Mariska با فرمتهای pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم
نیکولی جوردانو،چهارمین پسر از خانوادهی ایتالیایی مافیایی شیکاگوئه. اون جسور، کلهشق و بیرحمه، طوریکه برادرهای دیگهش سعی در کنترلش دارن. وقتی تامی، بهترین دوست نیک ترور میشه، خشونتهای نیک هم اوج میگیره. واسه همین، خانواده بهش پیشنهاد میکنن تا اداره کلابشون رو بعهده بگیره، بلکه اینجوری حواسش پرت شه. نیک فقط تو دنیای مافیا بیرحم نیست، اون توی رابطه هم خاصه. تااینکه میا برای شغل پیش خدمتی به کلاب ادیسه تاریک میره…
من هنوز نمیتونم روانپزشک بگیرم. بنابراین به بهترین چیز بعدی رضایت میدم و به بهترین دوستم زنگ میزنم. امروز صبح به محض رسیدنم به خونه یه پیغام واسش فرستادم. به سادگی گفته بودم شغل رو گرفتم واقعا نیاز دارم باهات صحبت کنم. با صراحت جواب داد: یک ساعت دیگه توی کافی شاپ میبینمت. و من اومدم اینجا، الان تو کافهم و در دورترین غرفه به انتظارش نشستهم. یک ساعت کمتر طول
کشید که به اینجا برسم. به محض این که جواب داد حرکت کردم و تصمیم گرفتم که اینجا بیایم و برای خودم به هات چاکلت بگیرم، یه شکلات داغ خوب با همه مخلفاتش. من مارشمالو و طعم دهنده شکلات سفارش میدم شبیه چیزی که یه بچه دلش هوس میکنه به نظر میاد در حال انتظار نگاهم به زیبایی نوشیدنیمه و سعی میکنم همه چیز رو توی ذهنم ساده کنم. بیرون باران میاد مردم با چترهاشون راه میرن
مثل یه رژه رنگی به نظر میرسه تقریباً مثل آسمون وگاس در شب با رنگ های درخشان و چراغ های نئون. اون طرف خیابون کسی رو میبینم که با چتری صورتی روشن با عجله راه میره چترش بیشتر شبیه چترهائیه که زن ها در زمان شاه جرج پنجم در جنوب با خودشون حمل می کردن. كلوئيه. حتی زیر بارون هم شگفت انگیز به نظر میرسه در کت بژ و بوت های مارک هانترش. نگاهش روی من پائین میاد و….