دانلود کتاب راز ماه از ریحانه نیاکام با فرمتهای pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم
دختری دورگه ایرانی_آمریکایی به اسم مهتا که در یک رستوران در آمریکا گارسونه. زندگی عادی و روزمره خودشو میگذرونه. تا اینکه سر و کله ی یه مرد زخمی تو رستوران پیدا میشه و مهتا بهش کمک میکنه. ورود این مرد به زندگی مهتا و اتفاقای عجیب غریبی که برای این مرد اتفاق میفته زندگی معمولی مهتا رو به جایی میکشونه که بفهمه واقعا کیه و…
حرفی نداشتم بزنم جز اینکه شب کجا می خواهد بماند که قرار نیست برگردد. می دانستم پرسیدنش کاملا شعور و شخصیتم را زیر سؤال میبرد اما نمیشد نپرسم ضمن اینکه ظرف های خالی را از روی میز جمع می کردم گفتم:_نگفتی شب کجا قراره بمونی؟ _بهتره باز شروع نکنی. _نه خب رو حساب اینکه به هر حال همخونه ایم و اینا. _همخونه ها فضولی نمیکنن تو کار هم. در همین حد که بدونی من شب
نميام كافيه. _کی برمیگردی؟ یک تای ابرویش را بالا فرستاد و دست زیر چانه ی خوش تراشش برد. _کارمندتم مهتا؟ که ساعت ورود و خروج ازم میپرسی؟ ظرف ها را در سینک گذاشتم و رو به او به آن تکیه زدم. _شاید بخوام مهمون دعوت کنم واسه همین میپرسم. _همون دختره؟ چی بود اسمش سارا؟ شانه بالا انداختم. _حالا… _دوست پسر نداری، داری؟ با شک پرسید و من هم با مغالطه جواب دادم: حالا…
چند ثانیه در سکوت گذشت و باز لب گشود: چون گفته بودی من حق ندارم دختر بیارم خونه! _این قانون برای توئه. برخاست و نزدیکم آمد: می دونی که من یه کم زیادی زرنگم بفهمم کسی رو آوردی خونه منم از فرداش شروع میکنم و به قانونای مسخرهت اهمیت نمیدم خانم کوچولو. هیچ قسمت از حرف هایش برایم مهم نبود چون می دانستم قرار نیست قانون شکنی کنم الا آن بخش آخر خانم کوچولو. -من کوچولو نیستم!