دانلود کتاب گل رز سفید pdf از nastaran_f با فرمتهای pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم
شمیم.. دختری مغرور… لجباز… غد و یکدنده.. که با دوست صمیمی و جون جونیش طنین با اصرار و التماس وارد دانشگاه دولتی رشت میشن! موضوع اصلی رمان از اونجایی شروع میشه که شمیم سر یه لجبازی هر چند کوچیک با استادِ جوونش لج میافته!.. لجاجتی که عاقبت خوب و خوشی رو براش در پی نداره! گذشته از اون… در این بین اتفاقاتی براش میافته که به قول معروف این اتفاقات میشن چوبی لای چرخ زندگیش!
با طنین که وارد دانشگاه شدیم احساس می کردم که ھمه موندنو دارن بهمون نگاه می کنن… نکه روز اول دانشگاه بود برای ھمــین!! با اعتماد به نفس ھمیشگیم که ندیم بهش میگه اعتماد به کف(از بس که پایینه) وارد سالن شدیمو رفتیم سمت تابلو اعلانات تا ببینیم کلا شماره ی کلاسمون چنده! بعد از پیدا کردن شماره کلاس رفتیم طبقه ی سوم که کلاس شماره ی ٢٠٩ اونجا بود! ھمین که وارد کلاس شدیم ھمه ی نگاه ھا برگشت سمتمون! خیلی ریلکس بدون توجه به بقیه رفتمو تو ردیف
دوم نشستم که طنین ھم اومدو نشست پیشم و اروم در گوشم گفت: حالا نمیشد بریم یکم عقب تر بشینیم؟ –نه! ھمینجا خوبه! طنین: ایییش! اروم دم گوشش گفتم– برو دسشویی بکن جیییش. طنین برگشت سمتمو گفت- بی ادب! یهو نگاھم به در افتاد که دیدم یه دختر ھمسن و سال منو طنین که قیافه ی خیلی ملوسی ھم داشت وارد کلاس شد! ینی من که دختر بودم اب از لبو لوچم اویزون شد… دیگه چه برسه به پسرای کلاس.!!! زود چشامو درویش کردم تا الوده به گناه نشم!
والله!! ولی خیلی خوشگل بود! دماغ عملیش که از دور میزد ولی به قیافش میومد! چشمایی که از دور قهوه ای روشن دیده میشد و لب و دھن کوچولو! با صورت نسبتا گرد! خدایا چی افریدی! توی ھمین فکرا بودم کھ با سقلمه ی طنین به خودم اومدم! اروم گفتم–الهی دستت ناقص شه!چیه مثل وحشیا جفتک میندازی روانی؟ زیر لبی یه چیزی گفت که نفهمیدم! –چی میگی تو؟ دوباره یه چیزی گفت و به روبه رو اشاره کرد! درحالی که داشتم میگفتم– من که چیزی نفهمیدم….