دانلود کتاب دختر همه فن حریف از فاطمه_۳۱۳ با فرمتهای pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم
دختری از جنس تنهایی از جنس سختی دختری جوان که سرپرست خواهر و برادرش است، در همه مشاغل تجربه دارد و مردی است برای خودش و چه سخت است تنهای تنها بودن… و چه شیرین است ناجی تنهایی ها و سختی ها…
صبح با صدای سمیر بیدار شدم. _ابجی ابجی بیدار شو من میرم مدرسه. _ باشه اماده شو بیام. چشممو مالیدم و نیم خیز شدم می خواستم پاشم که پام شدید درد گرفت. _ آخخخخ خدا بزنه به کمرت زورو. _ چیشده اجی. دو تاشون نگرون بودن. _پام درد میکنه سمیر خودت برو مدرسه وای ننه. سامییی پاشو برو دوتا تخم مرغ بگیر. سمیر و سامی باهم رفتن بیرون وای داشتم از درد میمردم. زورو ننت کفنت کنه اخ خداااا سامی با تو تا تخم مرغ اومد ازش گرفتم.
-بپر یه ظرف بیار یه قاشق با یه کم ارد. رفت دو دقیقه بعد اومد تخم مرغا رو شکستم سفیدی رو از زری جدا کردم تو زردی ارد ریختم هم زدم مالیدم به پام و بستمش. _ سامی بگیر بخواب بیدار شدیم. صبحونه میخوریم اومد پیشم و سرشو گذاشت رو بالش. _ ابجی. _ هان بوگو. _ میگم من کی مرد میشم. _وقتی نامرد نباشی یعنی مردی. _ یعنی چی؟ _ بچه بکپ دیگه عه. بی سر صدا خوابید منم خوابم برد با تکون دادن دستی یه چشمو باز کردم. _ ابجی مردم از گشنگی.
بلند شدم ساعت یازده بود لنگون لنگون رفتم اشپزخونه یکم پنیر و نون و چای شیرین گذاشتم تو سینی. _ دست و روتو بشور بیا بخور سامی. هیچی تو خونه نبود الا سیب زمینی پیازجفت شم خورد کردم و ته روغن حلبی رو ریختم توش و سرخ کردم. ناهارسامی نون پنیرشو خورد رفت تو کوچه موبایلم زنگ خورد _ بله. _ سامی فر فره؟؟ _ سامیه نه سامی فرفره پسر خاله شوما؟؟؟_ من سامانم سامان مجد. _باش مبارک ننت بمن چه، چکار داری؟ _من رئیستم. _ اهااااا اون چلقوزه پسر عموش؟…