دانلود کتاب های از نازنین ناطقی با فرمتهای pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم
دختری به اسم نازنین که برای احضار جن پا به یک خونه خرابه میزاره و یه جا نازنین دچار اشتباه میشه و همین باعث میشه یه سری موجودات بهش یه پیشنهادی بدن که اونم مجبوره قبول کنه غافل از این که نمیدونه چه بلایی میخواد سرش بیاد. اما یه جنی به اسم (هایHAY) و دوستانش به کمکش میرن و…
با عصبانیت گوشیو قطع کردم و انداختم تو کولم و به راهم ادامه دادم. به خشکی شانس حالا که تا این جا اومدم که نمیشه برگردم. وقتی کارم تموم شد برمیگردم و همه چیزو توضیح میدم. رفتم تو خونه و مشغول دیدن شدم و یه جای مناسب انتخاب کردم و نشستم هوا سوز داشت و این باعث میشد نتونم تمرکز کنم ولی نهایت تلاشمو کردم که گرم بمونم وقتی نشستم چراغ قوه رو خاموش کردمو به تاریکی زل زدم. کاغذو خودکار برداشتم و سعی کردم یه جنی رو احضار کنم.
خودکارو تو دستم گرفتمو به کاغذ چسبوندم چشمام رو بستم و با آرامش سعی کردم تو ذهنم بگم. _میدونم اینجایین بیاین طرفم من میخوام ببینمتون. همش همینو توی ذهنم تکرار می کردم اما نه خودکار تکون می خورد نه کسی که صدام کرد. یک ربع همینجوری نشستم که دیدم فایده ای نداره از یک طرفم همش ذهنم پیش مامانو بابام بود که چه جوری این قضیه رو بهشون بگم. از جام پاشدمو کولمو برداشتم و چراغ قوه هم دستمو به سمت بیرون رفتم.
_:حالا چه جوری برم خونه. نه ماشینی نه تاکسی نه هیچی وای چقدر من احمقم به اینجا فکر نکرده بودم! تو همین فکرا بودم که صدای جیغ مردانه ای منو متوقف کرد. سریع چراغ قوه رو به اون سمت گرفتم ولی چیزی ندیدم..! هنوز قدم از قدم برنداشته بودم که دیدم یک نفر سریع به سمت اون خونه دوید و گفت: آراد… آراد اونجایی. صدامو میشنوی؟ فهمیدم یه پسری هست که داره دنبال کسی به اسم آراد می گرده. نفس عمیقی کشیدمو به سمت خونه رفتم شاید بتونم کمکشون کنم…