دانلود کتاب نیش سرخ از مهشید با فرمتهای pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم
فراموش مکن تا باران نباشد رنگين کمان نيست تا تلخي نباشد شيريني نيست و گاهي همين دشواري هاست که از ما انساني نيرومند تر و شايسته تر مي سازد خواهي ديد، آري خورشيد بار ديگر درخشيدن آغاز مي کند…
با صدای شکستن چیزی از خواب پریدم. با وحشت از روی تخت بلند شدم و به سمت آشپرخونه دویدم. تنها صدایی که توی خونه بود… سکوت بود و سکوت! پاورچین پاورچین به سمت آشپزخونه رفتم. با دیدن لیوان شکسته روی زمین… گرمی و گردش خون رو تو شونه و گردنم احساس کردم… آب دهنمو به سختی قورت دادم. از ترس بدنم می لرزید، آهسته به سمت کابینت قدم برداشتم.
چاقوی بزرگی برداشتم و آروم آروم از آشپزخونه خارج شدم. چیزی رو که چشمام میدیدن رو باور نمی کردم! با وحشت بهش خیره شدم، دُم بلند و سم هایی که به جای پاهاش بودن چنگال هایی بلند… موهاش که دم اسبی بسته بودشون… شاخ های روی سرش و چشم هایی که مثل کاسه خون بود!! جیغ بلندی کشیدم و سریع به سمت اتاق رفتم و در رو قفل کردم. زیر تخت قایم شده بودم هیولا پشت در بود.
محکم به در می کوبید، هربار محکم تر از قبل… یک دفعه در شکست و وارد اتاق شد، نفسم رو تو سینه حبس کردم، بدنم مثل کوره آتیش شده بود یک دفعه خم شد و زیر تخت نگاه کرد!! شوکه با چشم های گشاد شده بهش خیره شده بودم، سریع به پام چنگ زد من رو از زیر تخت کشید بیرون… جیغ بلند و بنفشی کشیدم که سرمو محکم کوبید به دیوار و غرشی کرد، بعد اون هیچی نفهمیدم…