دانلود کتاب پریماه از روژان_B با فرمتهای pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم
پریماه، دختری که یه قاتل سایه به سایه دنبالشه و بارها اون رو تا پای مرگ کشونده. قاتلی که یه کینه کهنه از اون و خانوادش داره… توی کش مکش ها و مشکلاتی که اون قاتل برای پریماه درست میکنه، پریماه عاشق پسر مرموزی میشه. اون فکر میکنه که پیش کیارش در امانه اما غافل از اینکه…
گذر زمان به من ثابت کرد هیچ خوشبختی جاودانه نیست. درست همون وقتی که حس می کردم خوش بخت ترین آدم روی زمینم؛ نفهمیدم چطور با سر سقوط کردم وسط بدبختی… مهم ترین نعمت تو زندگی آدما احساس امنیتِ… تا قبل از این حتی یه بار هم خدارو بخاطر داشتن این نعمت شکر نکردم؛ نمیدونم! شاید بخاطر همین بود که دنیام شد جهنم… به خودم اومدم و دیدم کل بیست و سه سال عمرم یه دروغ بزرگ بوده! کسایی که ازشون یه اسطوره ساخته بودم.
هزاران اشتباه بزرگ داشتن که بزرگ ترینش هم گریبان گیر زندگی من شد و من رو بارها تا پای مرگ کشوند . الان بیشتر از هر وقت دیگه بهم ثابت شد که،هیچ خوشی جاودانه نیست… نگاهم خیره به تینایی بود که داشت دو لپی کیک میخورد؛ البته کلمه ی دو لپی جلوی طرز بلعیدن کیک ها توسط تینا کم می آورد! خامه ی کیک از نوک بینی کشیدش سرازیر بود و یه تکه شکلات به گوشوار طرح قلبش چسبیده بود! با انزجار چشم از اون منظره ی چندش آور گرفتم و زیر لب غریدم: -اه خاک بر سرت نکنن تینا.
چقدر تو هپلی آخه! با بی خیالی شونه ای بالا انداخت و با دهن پر گفت: -خب خوش مزّست… یکی از انگشت های خامه ایش رو جلوم تکون داد و گفت: -میخوری؟ گراز (گلناز) که روی مبل دراز کشیده بود ادای عق زدن درآورد و رو به من گفت: -زیر ناخوناش فسیل درست شده انقدر که تمیزشون نکرده! بخوری یه راست میری
سینه ی قبرستون . توی یه حرکت انتحاری تینا قاشق فلزی رو پرت کرد طرف گراز… با جا خالی که گلناز داد قاشق توی هوا چرخید و مستقیم خورد به عکس پرهام!