رمان «هشت رمان» مجموعه اي از اشعار سهراب سپهري است که با تصويرهايي از نقاشيهاي سهراب همراه شده است. اين رمان مجموعه اي از دفتر شعرهاي مرگ رنگ، زندگي خوابها، آواز آفتاب، شرق اندوه، صداي پاي آب، مسافر، حجم سبز، ما هيچ، ما نگاه است.
“هشت رمان” یکی از اثر گذارترین و محبوب ترین مجموعه ها، در تاریخ شعر نو ایران است.
بخشی از رمان ، هشت رمان:
من کاشی ام اما در قم متولد شده ام. شناسنامه ام درست نیست مادرم میداند که من روز چهاردهم مهر(6اکتبر) به دنیا آمده ام. درست سر ساعت 12. مادرم صدای اذان
را می شنیده است. در قم زیاد نمانده ایم به گلپایگان و خوانسار رفته ایم بعد به سرزمین پدری من کودکی رنگینی داشته ام دوران خردسالی مندر محاصره ی ترس و شیفتگی بود میان جهش های پاک و قصه های ترسناک نوسان داشت با عموها واجداد پدری در یک خانه زندگی میکردیم و خانه بزرگی بود باغ بود و همه جوردرخت داشت برای یاد گرفتن وسعت خوبی بود زمین را بیل میزدیم هرس می کردیم در این خانه پدرها و عموها خشت می زدند بنایی میکردند به یخته گریو لحیم کاری میپرداختند پرخ خیاطی و دوچرخه تعمیر میکردند تار می ساختند به کفاشی دست می زدند در عکاسی ذوق خود می آزمودند قاب منبت درست می کردند نجاری و خراطی پیش میگرفتند کلاه می دوختند با صدف دکمه و گوشواره می ساختند.