دانلود رمان شیرین ترین فراموشی (جلد اول) از دنیل لوری با فرمتهای pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم
النا بخاطر اشتباهی مجبور شد از ازدواج از پیش تعیین شده اش چشم پوشی کند و خواهر کوچکترش با نیکو بدنام ترین رییس مافیا ازدواج کند اما از اولین دیدار کشش زیادی بین النا و نیکو به وجود می آید…
النا؛ خانه ام خوش منظره بود. درب ورودی قرمز با کوبه ای طلایی. کف شطرنجی سیاه و سفید، پله کانی چوبی که با الکل براق شده بود. با لوستری درخشنده و پر تلالو. با این حال همیشه در شگفت بودم، آیا اگر گوشه کاغذ دیواری را کنار بزنم از آن خون می چکد؟ اگر این دنیا به اندازه یه شیشه شفاف بود، چه چیزها که مشخص نمی شد.به تلویزیون گوشه ای آشپزخانه خیره شدم. به سختی صدای گوینده اخبار را پردازش می کردم. اما وقتی کلمه قتل از میان لب های قرمز یاقوتی اش خارج شد.
کلمه در ذهنم به صدا در آمد. همان طور که حلقه را دور انگشت میانیم می پیچیدم، بغض گلویم را فشرد .درحالی که خانه ام، زندگیم بر پول های کثیف بنا شده بود، همیشه می توانستم بگویم که من در این مسئله دخیل نبودم. نه تا همینا و اخر امسال. اکنون، دستان من به خون آلوده بود و در حالی که خوابیده بودم، گناه مرا تماشا می کرد. همان طور که خدمتکاران در رفت و آمد بودند و برای ناهار آماده می شدند، هر بار که درهای گردان باز می شد.صداهایی از سالن به گوشم می رسید.
آهنگ یک خنده زنانه، طنین سرزنده صدای پسرعمویم بنیتو و صدایی که امروز صبح وقتی داشتم کلیسا را ترک می کردم به طور مبهمی شنیده بودم. صدایی صاف، آرام و بی تفاوت بود. موهای پشت گردنم سیخ شد. می دانستم این صدا متعلق به شوهر خواهر آینده ام است و این تا حدودی دلیل پنهان شدنم در آشپزخانه بود. هرچند هرگز این را نمی پذیرفتم. مادرم در حالی که به همراه خود صدای سرسام آور گفتگوی مهمان ها را وارد آشپزخانه کرد، گفت: تو برای داشتن اون اخم خیلی زیبایی، شیرین اَبَلی…