دانلود رمان سی ثانیه قبل از فراموشی از Mehran با فرمتهای pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم
دو نوجوان هفدهساله که مبتلا به یک بیماری نادر مغزی هستند، در اولین برخوردشان شیفتهی یکدیگر میشوند؛ اما مغز آنها دچار محدودیت است و توان ذخیرهی اطلاعات را فقط به مدت ۲۴ ساعت دارند. آن دو مجبور میشوند برای ماندگاری در ذهن یکدیگر، دست به کارهای خطرناکی بزنند…
نورِ گرم خورشیدِ صبحگاهی، سخاوتمندانه به گلهای طبیعی داخل گلدانی تابیده می شود که روی لبه ی پهن و جلو آمده ی پنجره قرار دارد. متخصص مغز و اعصاب که وظیفه ی درمان سوفیا را بر عهده دارد، همراه با پیشانیِ پهنش به نشانه ی تمرکز کردن، دستی روی فَکش می کشد که باریک تر از استخوان های جفت گونه هایش است. به صندلیهای روکش چرم مشکی رنگِ جلویِ میز چوبی خود اشاره میکند و با لحن خشک و سردی لب میزند: -آقا و خانمِ برک، لطفاً بشینین.
آن زوجِ نگران که در این ماههای اخیرِ زندگیشان استرس و دلشورهی سنگینی یدک کشیدهاند، بدون گشودن لبانشان روی صندلیهای دفتر آقای جکسون مینشینند. متخصص مغز و اعصاب کاغذ و اسنادی روبهروی خود دارد و با دقت زیاد در حال بررسی اسکنهای مغزی سوفیا برک است. اما همزمان با لحن آرام و سردی که مشخص است تنها نیمی از حواسش را به آقا و خانم برک اختصاص داده است، خطاب به آنها میگوید: – قهوه میل دارین؟
آقای برک صدایش را صاف میکند و بدون فکر و تأمل جواب میدهد: – نه ممنونم. تنها چیزی که ما الان احتیاج داریم، شنیدن خبرهای خوبه. آقای جکسون بیاختیار سرش را به نشانهی مثبت تکان میدهد و با دقت و تمرکز مضاعف به اسکنهای مغزی و جواب آزمایشات سوفیا نگاه می کند. صورت بیضی شکل آن پزشک مسن باعث شده است گونه هایش به طور برجسته تر از حد معمول در معرض نمایش قرار بگیرند. آقا و خانم برک که هر لحظه اضطراب و استرس بیشتری متحمل می شوند…