دانلود رمان بهار هامون از ساجده سوزنچی با فرمتهای pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم
هامون هدایت یه پسر کاملا بی قید و پولداره… ارثی که از اجدادش به تک پسر خاندان هدایت رسیده انقدر زیاده ک اگر هامون تا آخر عمرش بخوره و بخوابه بازم تمومی نداره… همین پولداری، هامونو بی قید کرده و اهل هرکاری… پس از همچین انسانی هیچ چیزی بعید نیست… اما یه دفعه چه اتفاقی میوفته که هامون عوض میشه…
روپوش سفیدمو توی کمدم گذاشتم و کیفمو برداشتم… از در اتاق بیرون زدم. برای سرپرستار که بهم خسته نباشید میگفت سری تکون دادم و از بیمارستان بیرون اومدم… نفس عمیقی از هوای سرد بهمن ماه کشیدمو سوار ماشین شدم… خوشحال بودم از اینکه امروز هم مثل هر روز بابت داشتن علمم چند نفر رو به زندگی برگردوندم…
یه عمل قلب باز، چند تا آنژیو و بالن… اینم از کار امروزم… بی توجه به هیاهو و شوری که توی خیابون ها بود، راه خودمو پیش گرفته بودم… لباس قرمز رنگم تضاد داشت با تمام پارچه سیاه هایی که سطح شهر رو پوشونده بودن… صدای آهنگ مورد علاقم، گم شده بود توی صدای دسته های سینه زنی که راهو بند آورده بودن…