دانلود رمان وقتی پاییزم بهار شد از ملیحه بخشی با فرمتهای pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم
نفس جلالی که برای فرار از عشق پسرعمه ی محجوبش در دام مردی به نام جمشید مرویان می افتد و با ازدواج با او که به بیماری شکاکی دچار است فصل جدیدی از دردسر و مشکلات برایش فراهم می شود، حالا بعد از یک سال او به جرم قتل همسرش در زندان است و باید دید روزگار چه تقدیری برایش رقم زده..
با مشت ولگد به جون زنگ و در خونه افتاده بودم ، همیشه اینجوری بودم شادی و انرژی زیادی ذخیره داشتم که پشت یک در بسته ، همراه با عجله ی نهفته ام آزاد میشد ، یا شاید منفجر میشد …. یک دفعه یادم اومد امروز کلید برداشتم ، سریع درکیفم را باز و دستم را تا تهش فرو بردم و از لا به لای حجم زیاد و به هم ریخته ی وسایل داخل کیفم بالاخره کلیدم راکشف کردم و بیرونش کشیدم.
در را که باز کردم در خانه را محکم به هم کوبیدم و ریز خندیدم ، میدونستم الان صدای اعتراض یک نفر بلند میشود. کتونی هام را روی هوا پرتاب کردم و در کمال تعجب دیدم که معترضی به کارهایم پیدا نشد. پس بلند و سرخوش داد زدم _مامان…. مامان…. مامان…. و توی خانه مثل ارواح سرگردان راه افتادم و اسم مامان رو مانند اپرا خواندم که ناگهان نازنین با موهای برق گرفته اش و چهره ای که از عصبانیت سرخ شده بود از در اتاقش بریون آمد ، دست به کمر زده بود …