دانلود رمان ماترک از آبان بارانی با فرمتهای pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم
پسری با آماج آرزوهای خیالی قصد مهاجرت به کشور های اروپایی را دارد که ناخواسته گیربان گیر افراد قاچاقچی افتاده و برده ی مردی ایرانی ساکن فرانسه میشد. روزگار هیچ وقت آنگونه که باید باشد نیست و هرروز برگی از رمان این قصه ورق میخورد و حقایقی را آشکار میسازد. آیا میتوان روی این عشق نوشکفته سرپوش گذاشت؟!
از پنجره اتاق به بیرون چشم دوخت. آسـمان همیشه بارانی پاریس براش کلافه کننده بود. گاهی هر چند کم دلش هوای وطن رو میکرد. امروز قرار بود کیانوش، یکی از افرادش، برایش برده جدیدی به خونه بیاورد. دستور داده بود ایرانی باشد! تا شاید بتواند با بازی کردن با یه توله ی ایرانی، کمتر دلش بخواهد به وطن سری بزند!
فردی در اتاق رو زد. مانــلی خدمتکار مخصوصش بود، بهش اطلاع داد که برده جدید آورده شده. پوزخند ترسناکی زد و به سمت سالن اصلی حرکت کرد. از اتاق خارج شد و به سمت پله ها رفت. صدای قدم هایش توی عمارت منعکس میشد و ترسی در دل اهل عمارت می انداخت…