دانلود رمان شاه فصل از صنم احمدی با فرمت های pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم
بهار فرهود، وکیل پایه یک دادگستری بعد از قبول یک پرونده سنگین، به طور ناشناس و از طریق یک نفر دیگر پی به راز بزرگی از زندگی اش میبرد، رازی که تمام کودکی اش را از اوگرفته. بی توجه به خطرها و اتفاقات ترسناکی که برایش رخ میدهد، با عظمی راسخ به دنبال افشای حقیقت راز بزرگ زندگی اش میرود، اما این راه دشوار تر و پر فراز و نشیب تر از تصور بهار است.
زير چشمی نگاهش را به او دوخته بود، احساس میکرد صورتش کمی به سرخی می زند، کلافه دستی به پیشانی اش کشید. نگاهش خیره برگه قضايی مقابلش مانده بود. برگه ای که مانندش روی هزار بار از زيردستش رد می شد و با يک امضا خودش را خالص می کرد. می دانست که اينبار با يک امضا خالص که نه، پايش در يک تالاب فرو میرود!نگاهش را از ترازوی بالای برگه گرفت.
مردی که مقابلش، روی مبلمان چرم قهوهای رنگ دفترش نشسته بود و فنجان سفید رنگ حاوی نسکافه را در دست داشت و مشغول نوشیدن آن بود، تیررأس بعدی نگاهش بود. فنجان را روی میز گذاشت و کمی خودش را عقب کشید. کتش را مرتب کرد. سرفه مصلحتی کرد تا صدايش در بیايد و سپس گفت:_خب، من منتظرم.نفس عمیقی کشید، چشم هايش را باز و بسته کرد و گفت:_دلیل اينکه چرا من انتخاب آقای ولدی بودم و نمی دونم، شايد اين آشنايی ديرينه و شايد کار کردن و شراکت با پدرم …!