میهن بوک
دانلود رمان | میهن بوک منبع رمان های رایگان جدید و عاشقانه
میهن بوک
دانلود رمان دانشجوی دلبر من pdf از محدثه.ا با لینک مستقیم

دانلود رمان دانشجوی دلبر من از محدثه.ا با فرمت‌های pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم

مامان: «آیسان، چند بار بگم؟ خونه‌ی عمو رامسین نمیای زشته. امشب شام دعوت کرده.» من: «مامان تو می‌دونی من از حسام خوشم نمیاد. بگو امتحان دارم، نمیام.» مامان: «اون که کاری به تو نداره، همیشه تو دعوا رو شروع می‌کنی.» من: «آره، همه‌چی تقصیر منه دیگه…» مامان: «مگه دروغه؟ زودتر آماده شو، ما پایین منتظریم.» و از اتاق بیرون رفت. نفس عمیقی کشیدم، خیره شدم به دیوار روبه‌رو و با خودم فکر کردم: «هوف… چه اعصابی!»

خلاصه رمان دانشجوی دلبر من

از رو تخت بلند شدم و شروع به قدم رو رفتن تو اتاق کردم…اعصابم داغون بود! ن دوست داشتم ک برم ن دوست داشتم حلما رو با اون تنها بزارم… برم یعنی؟؟؟؟ حلما:ایسان من نمی تونم تنها برم…الان گفته ساعت 5سر قرار باشم من:حلما تو چرا نمی فهمی…چرا خودتو میزنی به خریت… حلما:می خوام یه قولی و همینجا بدم!!!قول میدم اگع خطایی ازش دیدم یا ازش خوشم نیومد همونجا ولش کنم من:هوففففف حلما…میبینی چه بلاهایی سرم می یاری!! حلما خنده ای کرد و گفت: حلما:اونقد دوس دارم حرصت بدم…حالا می یای؟ من:گفتی ساعت چند؟ حلما: ساعت 5 من:باشع اگع کار خاصی نداشته باشم می یام… حلما:واقعا می یای؟ من:ارع می یام اما باید چی به زن عمو و عمو بگیم حلما:میگیم ک با دوستامون داریم میریم بیرون من:باشع حالا برو بیرون کلی کار دارم.

حلما از رو تخت پایین اومد و همینطور ک سمت در میرفت سرش و برگردوند و گفت: حلما:ایسان به خدا جبران میکنم خندیدم و گفتم: من:انقد زبون نریز برو بیرون حلما چشمکی زد و از اتاق رفت بیرون منم سمت کمدم رفتم تا یه لباس درست حسابی بپوشم … نمی دونم چرا برای رفتن به این قرار دلشوره داشتم… حس میکردم قراره یه اتفاقی بیفته… به این دلشوره ها اعتقاد نداشتم بیخیال این دلشوره ام شده ام و شومیز سفید با جلیقه مشکی از کمد برداشتم و تنم کردم… موهامم بالای سرم بستم و از اتاق بیرون اومدم… از پلکان ها پایین رفتم و نگاهم و دور نشیمن چرخوندم…کسی نبود و خونه سوت و کور بود سمت اشپزخونه رفتم…زن عمو در حال اماده کردن بشقاب ها و بقیه وسایلا بود… همینطور ک سمتش میرفتم گفتم: من: مامان چرا صدام نکردید بیام کمک زن عمو برگشت.

و لبخندی به روم زد و گفت: زن عمو:گفتم خسته ای بزارم استراحت کنی لبخند محوی زدم و بشقابا رو از زن عمو گرفتم و از اشپزخونه بیرون اومدم و سمت میز رفتم و بشقابا رو روی میز گزاشتم پشت میز نشستم و شروع به خوردن کردم… سنگینی نگاه های کسی رو حس کردم…سرم و بالا اوردم که نگاهم میخ نگاه های حسام شد… چرا اینطوری نگا میکرد سریع نگاهم و گرفتم و شروع به خوردن بقیه غذام کردم بعد چن مین حلما خطاب به زن عمو گفت: حلما:مامان من و ایسان امروز می خوایم بریم بیرون زن عمو خواست دهنشو باز کنه تا چیزی بگه ک حسام زودتر از زن عمو گفت: حسام:لازم نکرده حلما اخماش و تو هم کشید و گفت: حلما:یعنی چی…حالا من و ایسان یه بار می خوایم تنها بریم بیرون تو هم حالا هی گیر بدع حسام:همینکه گفتم… زن عمو:اشکال ندارع برید اما زود برگردید حسام:مامان زن عمو:کوفت…نمیشه که تو خونه زندونیشون کرد.

حسام ناچار سرش و پایین انداخت و چیزی نگفت دیگه کسی هیچ حرفی نزد و همه مشغول خوردن غذا شدن این دلشوره کوفتی هم ولم نمی کرد…یه حسی میگفت ک نرم حس خوبی به این قرار نداشتم ایسان چرت نگو می خواد مگع چه اتفاقی بیفته میریم پسره رو از نزدیک میبینیم بعد خوردن غذام از جام بلند شدم “ممنونی”گفتم و بعد با کمک حلما میز و جمع کردیم و به اتاقامون رفتیم. در اتاق یدفعه باز شد و حلما با چن دست لباس وارد اتاق شد من:چته تو! حلما:ایسان بیا کمک کن…چی بپوشم پشت بند حرفش لباس هاشو رو تخت پرت کرد و دست به کمر وایساد… از رو تخت بلند شدم و نگاهی به لباس هاش کردم مانتو عبایی زردش و با شلوار کتان مشکیش و برداشتم و جلوش گرفتم و گفتم: من :اینارو بگیر بپوش از دستم لباسارو گرفت و”ممنونی”زیر لب گفت. بعد اینکه حلما سوار ماشین شد استارت و زدم و حرکت کرد…

  • اشتراک گذاری
خلاصه کتاب
مامان: «آیسان، چند بار بگم؟ خونه‌ی عمو رامسین نمیای زشته. امشب شام دعوت کرده.» من: «مامان تو می‌دونی من از حسام خوشم نمیاد. بگو امتحان دارم، نمیام.» مامان: «اون که کاری به تو نداره، همیشه تو دعوا رو شروع می‌کنی.» من: «آره، همه‌چی تقصیر منه دیگه…» مامان: «مگه دروغه؟ زودتر آماده شو، ما پایین منتظریم.» و از اتاق بیرون رفت. نفس عمیقی کشیدم، خیره شدم به دیوار روبه‌رو و با خودم فکر کردم: «هوف… چه اعصابی!»
مشخصات کتاب
  • نام کتاب
    دانشجوی دلبر من
  • نویسنده
    محدثه.ا
  • صفحات
    1500
خرید کتاب
55,000 تومان
دانلود بلافاصله بعد از پرداخت
اگر نویسنده این کتاب هستید و درخواست حذف آن را دارید
  • میهن بوک
  • 55,000 تومان
  • برچسب ها:
دیگر نوشته های
موضوعات
ورود کاربران

درباره سایت
میهن بوک
دانلود رمان: میهن بوک پایگاه معرفی و دانلود بهترین رمان های الکترونیکی PDF , EPUB و صوتی کمیاب رایگان فارسی و خارجی جدید و قدیمی بدون سانسور
آمار سایت
  • 4895 نوشته
  • 574 محصول
  • 367 کامنت
  • 1632 کاربر
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " میهن بوک " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.
hacklink panel |
betorder giriş |
güncel bahis siteleri |
hacklink panel |
onlyfans |
onlyfans |
onlyfans |
onlyfans |
şans casino |
deneme bonusu veren siteler |
gamdom |
gamdom giriş |
yeni casino siteleri |
betorder giriş |
casino siteleri |
casibom |
deneme bonusu |
deneme bonusu veren siteler |
deneme bonusu veren siteler |
sekabet giriş |
sekabet giriş |
Deneme Bonusu Veren Siteleri 2025 |
deneme bonusu veren siteler |
deneme bonusu veren siteler |
taksimbet giriş |
betpas giriş |
bahis siteleri |
ekrem abi siteleri |
betebet giriş |
gamdom |
gamdom |
gamdom giriş |
gamdom |
betsat |
ronabet giriş |
truvabet |
venüsbet giriş |
truvabet |
onlyfans nude |
onlyfans |
onlyfans |
onlyfans |
onlyfans |
onlyfans |
onlyfans |
onlyfans |
onlyfans |
onlyfans |
onlyfans |
onlyfans |
onlyfans |
onlyfans |
onlyfans |
onlyfans |
Sweet Bonanza oyna |
deneme bonusu veren siteler |
deneme bonusu veren siteler |
deneme bonusu veren siteler |
deneme bonusu veren siteler |