میهن بوک
دانلود رمان | میهن بوک منبع رمان های رایگان جدید و عاشقانه
میهن بوک
دانلود رمان فاصله [جلد ¹] pdf از LUNA.MASON با لینک مستقیم

دانلود رمان فاصله از LUNA.MASON با فرمت‌های pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم

کلر: از یک مبارز خیابانی ساده، به قهرمان بوکس سنگین‌ وزن دنیا رسیدم. اما هیچ‌کس نمی‌دونست که پشت این چهره‌ی قوی، یه هیولای مخفی هم هستم؛ یک شکارچی در تاریکی‌ها. تا وقتی اون دختر بریتانیایی وارد زندگی‌ام شد و همه‌چیز رو زیر و رو کرد. خواستن او برای هر دویمان خطرناک بود، اما با این حال، به سمتش رفتم. حالا فقط یک راه دارم: برای آزادی خودم بجنگم… یا آزادی او. سییِنا: تازه تنها شده‌ام و قسم خوردم دیگه وارد رابطه با مردها نشم. اما اون اومد. وقتی نقاب‌ها کنار رفت و حقیقت پدیدار شد، هنوز هم می‌تونم کنارش بمونم؟ حتی اگر به قیمت جانم باشه؟ آیا می‌تونیم از ترس‌هامون نسبت به عشق عبور کنیم و برای خوشبختی واقعی بجنگیم؟

خلاصه رمان فاصله

با صدای خشدار و خسته میگه و بعد خمیازه میکشه و دوباره سرش و توی بالش فرو میبره. ِ لیوان معجون و برمیدارم و میبرم طرفش، کمکش میکنم تا بشینه و لیوان و میگیرم جلوی لبش. لبخند کمرنگی میزنه، دهنش و به سختی میذاره روی لبهی لیوان، ولی… _نمیتونم… همین و میگه و بعد صورتش جمع میشه و عقب میکشه. _عزیزم، باید یه چیزی بخوری. نمیتونی همین جوری هیچی نخوری. چند روزه لب به غذا نزدی. سعی میکنم صدام آروم باشه و دعوا نکنم. فقط نگرانم. _فقط بذار یه چرت دیگه بزنم، قول میدم بعدش یه کم ازش میخورم. لبخند به خودش میچسبونه تا شاید دل من و نرم کنه و قبل از اینکه چیزی بگم، سرش دوباره و بالش میافته و صدای نفسای آرومش بلند میشه. آروم سرش و بلند میکنم، پام و میذارم زیرش و بالشت و سرش و میذارم روی پام و موهاش و نوازش میکنم.

لبخند کمرنگی روی لباش میشینه، نفساش منظم میشن و دوباره خوابش میبره. زمزمه میکنم: _دوستت دارم، عزیزم… توی خواب ناله ی آرومی میکنه. _هوم. فقط چهار روزه. چهار روز دوری. میتونم تحملش کنم، نه؟ بیست و نه ِل سا تموم تنهایی رو گذروندم. ولی حالا ِفکر فقط چهار شب بدون اون بودن، حالم و بهم میزنه. لوکا بهم اطمینان داده که انزو شب و روز مراقبشه. بقیه ی آدمای لوکا درگیر محافظت از منطقه هستن. یه جنگ در راهه و این و تا استخونام حسش میکنم. چه چیزی جرقه ی شروعشه، نمیدونم… ولی نزدیکه. خیلی نزدیک! نا یِسی خدا… انگار له شدم. تمام عضله هام درد میکنه و هر بویی حالم و بهم میزنه. _سی، برات اسموتی درست کردم. همونی که کلر دستورش و داده بود. سفارش اکید داشت که حتماً بخوریش، حتی شده فقط یه ذره. کلی توش توت فرنگی ریختم که مزه اش انقدر گند نباشه.

مدی این و میگه و یه لیوان از اون چیزای غلیظ بد مزه قهوه ای، سبز و میذاره جلوم. از چیزی که خود ِکلر درست میکنه هم افتضاح تر به نظر میرسه. عالیه، واقعاً. با دیدنش یه موج از تهوع میپیچه توی گلوم. دستم و میذارم جلوی دهنم و سرم و به نشونه ی “نه” تکون میدم. چون مطمئنم اگه دهنم و باز کنم، همون یه کم غذایی که تو شکمم مونده، رو روی صورت مدی بالا میارم. لبخند غمگینی تحویلم میده، لیوان و روی زمین میذاره و میاد پایین و هم سطح من میشینه. شروع میکنه آروم موهام و نوازش کردن. _سی، هیچوقت ندیدم انقدر مریض باشی. این ویروسه از کی شروع شد؟ با صدایی گرفته زمزمه میکنم:. _نمیدونم. حس میکنم هزار سال ادامه داره. اخماش میره توهم و میتونم صدای تق تق مغزش و بشنوم که داره فکر میکنه. _آخرین بار کی پریود شدی؟ جنی تو محل کارم دقیقاً همین شکلی شده بود.

وقتی که تو اوایل بارداریش بود، انقدری که حتی آب هم نمیتونست بخوره و بالا میآورد. رنگ از صورتم میپره و شروع میکنم به مرور اینکه آخرین بار کی پریود شدم. قرص میخوردم، ولی خب گاهی یادم میرفت و یکی دو تا رو نمیخوردم. بعدش دوتا با هم میخوردم و فکر میکردم که اوکیه معمولاً قبل پریود، دردای وحشتناکی میگیرم، اما راستش… اصلاً یادم نمیاد آخرین بار کی با کیسه آب گرم لم دادم تو تختم. لعنتی. _نمیدونم… مدی، نمیدونم واقعاً… ضربان قلبم میره بالا و حس میکنم دمای اتاق شده صد درجه. من اصلاً نمیدونم ِکلر بچه میخواد یا نه… اگه فکر کنه میخوام گیرش بندازم چی؟ خودم بهش گفتم کاندوم لازم نیست! لعنت، لعنت، لعنت! اتاق دور سرم میچرخه. _مدی… حالم داره بدتر میشه… نگرانی میشینه روی صورتش و سریع بلند میشه و کمکم میکنه که بشینم. _نفس عمیق بکش، نا. ییسِ فقط یه حمله ی اضطرابیه.

  • اشتراک گذاری
خلاصه کتاب
کلر: از یک مبارز خیابانی ساده، به قهرمان بوکس سنگین‌ وزن دنیا رسیدم. اما هیچ‌کس نمی‌دونست که پشت این چهره‌ی قوی، یه هیولای مخفی هم هستم؛ یک شکارچی در تاریکی‌ها. تا وقتی اون دختر بریتانیایی وارد زندگی‌ام شد و همه‌چیز رو زیر و رو کرد. خواستن او برای هر دویمان خطرناک بود، اما با این حال، به سمتش رفتم. حالا فقط یک راه دارم: برای آزادی خودم بجنگم... یا آزادی او. سییِنا: تازه تنها شده‌ام و قسم خوردم دیگه وارد رابطه با مردها نشم. اما اون اومد. وقتی نقاب‌ها کنار رفت و حقیقت پدیدار شد، هنوز هم می‌تونم کنارش بمونم؟ حتی اگر به قیمت جانم باشه؟ آیا می‌تونیم از ترس‌هامون نسبت به عشق عبور کنیم و برای خوشبختی واقعی بجنگیم؟
مشخصات کتاب
  • نام کتاب
    فاصله
  • نویسنده
    LUNA.MASON
  • صفحات
    550
خرید کتاب
55,000 تومان
دانلود بلافاصله بعد از پرداخت
اگر نویسنده این کتاب هستید و درخواست حذف آن را دارید
  • میهن بوک
  • 55,000 تومان
  • برچسب ها:
دیگر نوشته های
موضوعات
ورود کاربران

درباره سایت
میهن بوک
دانلود رمان: میهن بوک پایگاه معرفی و دانلود بهترین رمان های الکترونیکی PDF , EPUB و صوتی کمیاب رایگان فارسی و خارجی جدید و قدیمی بدون سانسور
آمار سایت
  • 4873 نوشته
  • 557 محصول
  • 367 کامنت
  • 1611 کاربر
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " میهن بوک " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.
hacklink |
casino siteleri |
en iyi bahis siteleri |
casino siteleri |
casinolevant |
deneme bonusu |
casinolevant |