میهن بوک
دانلود رمان | میهن بوک منبع رمان های رایگان جدید و عاشقانه
میهن بوک
رمان شامپاین pdf از مرجان جانی با لینک مستقیم

دانلود رمان شامپاین از مرجان جانی با فرمت های pdf، اندروید، آیفون و جاوا نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم

تنها چیزی که از زندگی می‌فهمم، تهی بودنه… انگار از بلندترین پرتگاه پرت شدم، و فقط تکه‌ای از لباسم، از سر اتفاق، گیر کرده به شاخه‌های خشک و بی‌رمق. نه اونقدر محکمم که بالا برگردم، نه اونقدر آزاد که پایین بیفتم و تمومش کنم. مثل تماشاگری شدم برای خودم. از بیرون نگاه می‌کنم به زندگی‌هایی که حتی ارزش اشک‌ریختن برای چیزهایی که نیستن یا نمی‌مونن رو هم نداره…

خلاصه رمان شامپاین

متیو: زیاد دور نشو… خیلی مراقب خودت باش. چشمام رو تو حدقه چرخوندم و گفتم: من که بچه نیستم . نگران من نباش. با تموم شدن حرفم از کنارش رد شدم و از حیاط زدم بیردن. همینطور بی مقصد میروندم. وقتی به خودم اومدم دیدم که تو پتیت چامپلینم. موتور رو پارک کردم یه گوشه و کنارش وایسادم…. تمام خاطراتم با آرکا جلو چشمم بود. رفتم سمت همون رستوران و غذایی که آرکا برام سفارش داده بود رو سفارش دادم. بعد از چند دقیقه اماده شد ولی من اشتها نداشتم.. فقط باهاش بازی بازی میکردم. یعنی ادم وقتی به یکی بیشتر از همه اعتماد داشته باشه … شب و روز بهش فکر میکنه؟ نگرانش میشه؟ وقتی میبینتش قلبش تند میزنه؟ واقعا اعتماد همچین کاری با ادم میکنه؟؟؟ یا شایدم از یه چیز دیگس… اخه کدوم ادم وقتی بیرون میاد، تک تک خاطراتش با رفیقش رو مرور میکنه..

و به خاطرش ناراحت میشه و اشتهاش رو از دست میده؟ من بهش اعتماد دارم… چون دوسش دارم…. ولی من متیو رو هم دوس دارم! پس چرا نسبت به اون انقدر بی تفاوتم؟ چرا نبود اون اذیتم نمیکنه. من آرکارو یه جور دیگه دوس دارم… اون موهای خرماییش رو وقتی که فرق باز میکنه دوس دارم. اون لبخندش … شوخیاش… نگرانیش نسبت به من… ناراحتیش. من حتی غمش رو هم دوس دارم. شایدم من… اه اسم اون کلمه کلیشه ایی چی بود… همون که کلی کتاب و داستان راجبش مینویسن. _ عشق. برگشتم سمت کسی که این حرف رو زد. یه دختر بچه کوچیک کنارم نشسته بود و نگام میکرد… انگار فکرم رو بلند گفته بودم که جوابمو داد. با لبخند گفتم: اره… عشق. دختر کوچولو: تاحالا عاشق شدی؟ نگاش کردم و گفتم: نمیدونم… شده کسیو دوس داشته باشم. ولی راجب عشق..

نمیدونم به نظر تو عاشق شدن چجوریه؟ شونه هاش رو بالا انداخت و گفت: من یه خرس کوچولو دارم. خیلی دوسش دارم… هر شب میخوابونمش. باهاش بازی میکنم … میبرمش بیرون… باهم کلی حرف میزنیم…من اونو دوسش دارم. لبخند زدم و گفتم: خب این که فقط دوستداشتن …من راجب عشق ازت پرسیدم. به یه نقطه خیره شد .. نگاهش رو دنبال کردم…. یه پسر بچه هم سن و سال خودش اونجا بود و یه خرس سفید رنگ دستش بود و داشت مارو نگاه میکرد. برگشتم سمت دختر کوچولو و گفتم: فکر کنم فهمیدم. تو دختر شجاعی هستی… به خاطر عشقت چیزی که دوس داشتی رو از دست دادی. ولی من اینطور نیستم… حتی نمیدونم… چیکار باید کنم. دختر کوچولو: خب تو هم خرست رو بده بهش. خندیدم و یاد دستبندم افتادم… واقعا جای خالیش رو حس میکنم.

_ اتفاقا دادم…ولی میبینی که اون الان کنارم نیست. با قیافه اویزون نگام کرد … نفس عمیق کشیدم و گفتم: میخوای برات چیزی بگیرم؟ سرش رو به نشونه منفی تکون داد و به غذای تو دستم نگاه کرد . غذامو هول دادم سمتش و چشمک زدم وگفتم: ببر با عشقت با هم بخورین. خندید و غذارو برداشت و دوید.. _ راستی … اسمت چیه؟ برگشت سمتم و گفت: املی.. لبخندم کم کم محو شد… هم اسم مادرم بود. از رو صندلیم بلند شدم و رفتم سمت موتورم و برگشتم خونه. متیو و مایکل تو حیاط نشسته بودن و داشتن شام میخوردن. مایکل با دیدنم صدام کرد: رایا… بیا شامتو بخور بعد برو استراحت کن. بدون اینکه نگاشون کنم گفتم: نوش جونتون… من میل ندارم. وارد سالن شدم و رفتم سمت اتاقم. روی تخت دراز کشیدم …. چطور نتونستم بفهمم که عاشق آرکا شدم؟ انقدر درگیر مسائل دیگه زندگیم شدم.

  • اشتراک گذاری
خلاصه کتاب
تنها چیزی که از زندگی می‌فهمم، تهی بودنه... انگار از بلندترین پرتگاه پرت شدم، و فقط تکه‌ای از لباسم، از سر اتفاق، گیر کرده به شاخه‌های خشک و بی‌رمق. نه اونقدر محکمم که بالا برگردم، نه اونقدر آزاد که پایین بیفتم و تمومش کنم. مثل تماشاگری شدم برای خودم. از بیرون نگاه می‌کنم به زندگی‌هایی که حتی ارزش اشک‌ریختن برای چیزهایی که نیستن یا نمی‌مونن رو هم نداره...
مشخصات کتاب
  • نام کتاب
    شامپاین
  • نویسنده
    مرجان جانی
  • صفحات
    279
خرید کتاب
55,000 تومان
دانلود بلافاصله بعد از پرداخت
اگر نویسنده این کتاب هستید و درخواست حذف آن را دارید
  • میهن بوک
  • 55,000 تومان
  • برچسب ها:
موضوعات
ورود کاربران

درباره سایت
میهن بوک
دانلود رمان: میهن بوک پایگاه معرفی و دانلود بهترین رمان های الکترونیکی PDF , EPUB و صوتی کمیاب رایگان فارسی و خارجی جدید و قدیمی بدون سانسور
آمار سایت
  • 4789 نوشته
  • 523 محصول
  • 366 کامنت
  • 1251 کاربر
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " میهن بوک " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.