میهن بوک
دانلود رمان | میهن بوک منبع رمان های رایگان جدید و عاشقانه
میهن بوک
دانلود رمان گرداب pdf از سهیلا ترابی با لینک مستقیم

دانلود رمان گرداب از سهیلا ترابی با فرمت‌های pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم

داستان “سایه” روایتگر عشق دختری ۲۲ ساله به نام سایه به حامد، مردی ۴۰ ساله و دوست قدیمی پدرش است. سایه به شدت عاشق حامد است و برای فرار از این احساس، با نوید وارد رابطه می‌شود. اما سرنوشت بازی پیچیده‌ای ترتیب می‌دهد و نوید و حامد را رو در روی یکدیگر قرار می‌دهد. در پی حادثه‌ای، سایه مجبور می‌شود عشقش را به حامد اعتراف کند، اما او را از دست می‌دهد. ماجرا به گوش پدرش می‌رسد و سایه در اثر تصادفی به کمای یک‌ماهه می‌رود… و از اینجا داستان وارد مرحله‌ای هیجان‌انگیزتر می‌شود.

خلاصه رمان گرداب

خوب خدا رو شکر بلاخره به حرف درست و حسابی ازت شنیدم الان – اشکاتو پاک میکنی باید قوی باشی به درسات فکر کنی، باید اول تو کار و درست موفق بشی ،سایه خودت میدونی که هیچ کدوم از اعضای خونواده ت با این احساساتت منطقی برخورد نمی کنن پس اول خودتو يه كم جمع و جور میکنی سعی کن کمتر ببینیش سایه من نمیگم فراموشش کنی چون من میدونم اگه بتونی هم این کارو انجام نمی …دی اما به فکر خودت باش سایه اشک هایش را پاک کرد باید به حرفهای نادیا عمل می کرد ، نه می توانست غرورش را در مقابل او لگد مال کند و نه او را فراموش کند ، می دانست باید زندگی کند پس باید اول با قدرت سر پا می ایستاد إخاله به نظرت میتونم؟

پوزخند روی لب های نادیا ظاهر شد اگه چند سال پیش که جلوی من به عشق بی سرانجامت اعتراف – کردی به حرفام توجه کرده بودی الان مجبور نبودی دلتنگیات رو به من بگی سایه بغضش را قورت داد چیکار کنم؟ به نظرت به نوید یه شانس بدم؟ نادیا: با ترس گفت به هیچ عنوان سایه هرگز تا وقتی از این عشق خلاص نشدی، نباید – این کار رو بکنی سایه پلک بست خاله. ببخش اذیتت کردم، شب بخیر ناديا لبخند زد نمی دانست چه زمانی خواهر زاده ی عزیزش از این منجلابی که درگیرش شده نجات خواهد یافت و بزرگ خواهد شد، گاهی فکر میکرد تنها راه نجاتش صحبت کردن با حامد است

اما وقتی به عزت نفس سایه فکر میکرد پشیمان میشد، باید با روانشناس مناسبی موضوع را در میان میگذاشت شاید اگر زودتر از این ها موضوع را حل میکرد سایه اوضاعش به این اندازه رو به وخامت نمی گذاشت اما دیر متوجه احساسات پاک سایه شده بود فراموش کردن آن روز برایش محال بود درست سه سال قبل سایه را با تن و بدن لرزانی در یکی از سرویس بهداشتی های تالار پیدا کرده بود، درست زمانی که حامد به همراه عروسش در حال رقص بود، سایه با دست و پای یخ زده با صدایی که از شدت گریه بریده بریده به گوشش میرسید نفسی که بالا نمی آمد.

در سرویس بهداشتی با دردی که دچارش شده بود می جنگید صدای الو گفتن سایه را که شنید سری تکان داد، از فکر بیرون آمد و گفت گریه نکنی ها خاله جون، شبت بخیر عزیزم تلفن را قطع کرد باید اشکهایش را پاک می کرد، فردا روز جدیدی بود، باید از نو می ساخت باید راه جدیدی را در پیش می گرفت، به سختی توانست افکارش را پس بزند و چند ساعتی بخوابد، اما مثل تمام روزهای گذشته اش قبل از شنیدن آلارم موبایل از خواب بیدار شد، باید بیشتر از گذشته به خود میرسید دوش آب ولرم حالش را جا آورد بهترین و مناسب ترین تیپ را برای دانشگاه انتخاب کرد.

  • اشتراک گذاری
خلاصه کتاب
داستان "سایه" روایتگر عشق دختری ۲۲ ساله به نام سایه به حامد، مردی ۴۰ ساله و دوست قدیمی پدرش است. سایه به شدت عاشق حامد است و برای فرار از این احساس، با نوید وارد رابطه می‌شود. اما سرنوشت بازی پیچیده‌ای ترتیب می‌دهد و نوید و حامد را رو در روی یکدیگر قرار می‌دهد. در پی حادثه‌ای، سایه مجبور می‌شود عشقش را به حامد اعتراف کند، اما او را از دست می‌دهد. ماجرا به گوش پدرش می‌رسد و سایه در اثر تصادفی به کمای یک‌ماهه می‌رود... و از اینجا داستان وارد مرحله‌ای هیجان‌انگیزتر می‌شود.
مشخصات کتاب
  • نام کتاب
    گرداب
  • نویسنده
    سهیلا ترابی
  • صفحات
    871
اگر نویسنده این کتاب هستید و درخواست حذف آن را دارید
  • میهن بوک
  • برچسب ها:
موضوعات
ورود کاربران

درباره سایت
میهن بوک
دانلود رمان: میهن بوک پایگاه معرفی و دانلود بهترین رمان های الکترونیکی PDF , EPUB و صوتی کمیاب رایگان فارسی و خارجی جدید و قدیمی بدون سانسور
آمار سایت
  • 4860 نوشته
  • 544 محصول
  • 366 کامنت
  • 1502 کاربر
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " میهن بوک " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.
hacklink |
casino siteleri |
en iyi bahis siteleri |
casino siteleri |
casinolevant |
deneme bonusu |
casinolevant |