میهن بوک
دانلود رمان | میهن بوک منبع رمان های رایگان جدید و عاشقانه
میهن بوک
دانلود رمان عشق صوری pdf از سیما نبیان منشی با لینک مستقیم

آخرین ویرایش رمان عشق صوری اثر سیما نبیان منشی فایل PDF رایگان (ویرایش جدید) – سازگار با گوشی و تبلت + دانلود با لینک مستقیم

شیوا دختری زیبا و شیطان است که توجه یک خلافکار جذاب به نام شهرام را به خود جلب کرده است. با اینکه شهرام پیوسته سعی می‌کند به او نزدیک شود، شیوا مصمم است وارد رابطه با او نشود. اما وقتی مادر شیوا با مردی ازدواج می‌کند و آن‌ها به خانه جدید نقل مکان می‌کنند، شیوا با حقیقتی غیرمنتظره روبه‌رو می‌شود: شهرام پسر شوهر جدید مادرش است. حالا او هر شب به اتاق شیوا می‌آید و او را وادار به روبه‌رو شدن با شرایطی می‌کند که فرار از آن دشوار است.

مقدمه ای بر رمان عشق صوری

جلوی آینه نشسته بودم و موهام رو که بعد از حمام با سشوار خشک کرده بودم آروم و غرق در فکر، خیره به تصویر صورت غم زده ام صافشون میکردم. یک هفته ای میشد که اوقات تلخم رو تو این اتاق میگذروندم و هیچ خبری هم از فرهاد نداشتم. تمام این مدت رو با رزا خانمش میگذروند و فکر کنم یادش رفته بود اصلا منی وجود داره. هرچند چه بهتر…همینکه سمتم نمیومد بهترین لطف رو بهم میکرد. واقعا بی مهریش لطفی بود بزرگ! صدای ضربه به در سکوت اتاق رو شکست. بدون اینکه رو برگردونم گفتم: -بیا داخل…

طولی نکشید که خدمتکار درو باز کرد و اومد داخل. میتونستم تصویرش رو توی آینه ببینم. برای همین سر برنگردندم و درحالی که از تو آینه نگاهش میکردم پرسیدم: چیشده؟ پشت سرم ایستاد و گفت: -خانم…خواهرتون بیرون منتظرتونن تا گفت خواهرم رو صندلی چرخیدم سمتش و متعجب پرسیدم: -خواهرم!؟ سرش رو تکون داد و گفت: -بله خانم! البته جلوی در خونه ان.تعارف کردم اما تشریف نیاوردن. گفتن از شما بخوام برید بیرون! دستپاچه شدم. اصلا دلم نمیخواست شیوا بفهمه چه برمن گذشته و هوو دار شدم! شونه رو رها کردم وهمونطور که با عجله به سمت کمد می رفتم تا لباسهام رو بپوشم گفتم:

-باشه باشه! برو بگو الن میام پیشش… چشمی گفت و از اتاق بیرون رفت. خیلی زود یه روپوش بدون دکمه رو لباس تنم پوشیدم و با به سر کردن شال سیاهی از اتاق زدم بیرون.. با عجله و شتابون به سمت در رفتم. دستگیره رو گرفتم و در رو کشیدم عقب و رفتم بیرون. شیوا کنار شهرام ایستاده بود و خوش و بش میکردن. جیک تو جیک بودنشون باعث شد متوجه من نشه تا وقتی که گفتم: -شیواجان… صدام رو که شنید دست از پچ پچ کردن و بگو بخند با شهرام برداشت و سرش رو چرخوند سمتم. نیشش تا بناگوش وا شد وقتی نگاهش با نگاهم تلاقی پیدا کرد.

خندید و گفت: -شیدااااا….دوید سمتم و خودش رو انداخت تو بغلم و شروع کرد ماچ کردن چپ و راست صورتم. مشخص یود چقدز دلش واسم تنگ شده خندیدم و محکم به خودم فشردم و پرسیدم: -خوبی !؟ با ذوق و اشتیاق جواب داد: -عالی ام! دستمو پشت کمرش کشیدم و گفتم: -خداروشکر که عالی هستی! ازم که جدا شد رو کرد سمت شهرام و دستش رو به سمتش گرفت و گفت: -با شهرام اومدم! نگاهمو دوختم به شهرام.لبخند زدم و گفتم: -سلام آقا شهرام!نامزدیتون مبارک چندقدمی به سمتم اومد و گفت؛ -سلام.ممنون…مرسی!

  • اشتراک گذاری
خلاصه کتاب
شیوا دختری زیبا و شیطان است که توجه یک خلافکار جذاب به نام شهرام را به خود جلب کرده است. با اینکه شهرام پیوسته سعی می‌کند به او نزدیک شود، شیوا مصمم است وارد رابطه با او نشود. اما وقتی مادر شیوا با مردی ازدواج می‌کند و آن‌ها به خانه جدید نقل مکان می‌کنند، شیوا با حقیقتی غیرمنتظره روبه‌رو می‌شود: شهرام پسر شوهر جدید مادرش است. حالا او هر شب به اتاق شیوا می‌آید و او را وادار به روبه‌رو شدن با شرایطی می‌کند که فرار از آن دشوار است.
مشخصات کتاب
  • نام کتاب
    عشق صوری
  • نویسنده
    سیما نبیان منشی
  • صفحات
    3317
خرید کتاب
50,000 تومان
دانلود بلافاصله بعد از پرداخت
اگر نویسنده این کتاب هستید و درخواست حذف آن را دارید
  • میهن بوک
  • 50,000 تومان
  • برچسب ها:
دیگر نوشته های
موضوعات
ورود کاربران

درباره سایت
میهن بوک
دانلود رمان: میهن بوک پایگاه معرفی و دانلود بهترین رمان های الکترونیکی PDF , EPUB و صوتی کمیاب رایگان فارسی و خارجی جدید و قدیمی بدون سانسور
آمار سایت
  • 4794 نوشته
  • 527 محصول
  • 366 کامنت
  • 1255 کاربر
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " میهن بوک " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.