میهن بوک
دانلود رمان | میهن بوک منبع رمان های رایگان جدید و عاشقانه
میهن بوک
دانلود رمان پای مرام pdf از سودا ترک با لینک مستقیم

آخرین ویرایش رمان پای مرام اثر سودا ترک فایل PDF رایگان (ویرایش جدید) – سازگار با گوشی و تبلت + دانلود با لینک مستقیم

در محله‌ای قدیمی و در دل کوچه‌های پایین‌شهر، احمد، جوانی بیست‌ساله و با غیرت، با مادر سخت‌ کوش و خواهر نوجوانش زندگی می‌کند. احمد با کار کردن در خواربارفروشی محله و زحمت روزانه، تلاش می‌کند تا زندگی را برای خانواده‌اش بگذراند. هر روز با دوست سرخوش و بامرامش، شهاب، از دل محله‌های اعیانی می‌گذرد، جایی که رؤیاها و حسرت‌ها روی سرشان سنگینی می‌کند. اما شرایط، احمد را در دو راهی سختی قرار می‌دهد، عشقی عمیق در دل احمد نسبت به روشنا، دختری از همان محله‌های بالایی، جرقه می‌زند؛ اما واقعیت تلخ فاصله‌ها و مسئولیت‌هایی که بر دوشش سنگینی می‌کنند، مانع این عشق می‌شود. آیا احمد می‌تواند از این دو راهی با عزت عبور کند و پای مرامش بایستد…؟

مقدمه ای بر رمان پای مرام

سنگینی روزها مثل کوهی روی شونه هام افتاده بودن. هر صدای زنگ، در یا حتی صدای بلندی که از کوچه میاومد، مثل ناقوس مرگ تو گوشم کوبیده میشد. هر لحظه آماده بودم که یه اتفاق بد بیفته. شهاب و امیر، رفیقام، هر شب یکی درمیون خونه مون میاومدن. میخواستن مطمئن بشن اوضاع آرومه. مامان این روزها دیگه جرئت نمیکرد ستایش رو تنها بفرسته بیرون. از حسن و دارو دسته اش چیزهای زیادی شنیده بودیم. ستایش عملاً زندونی خونه شده بود. تو این وضعیت، سایه ترس همش بالای سرمون بود.

نزدیکای نیمه شب بود. تازه سرم رو گذاشته بودم روی بالش که صدای محکم کوبیدن در، همه خواب و آرامشم رو به هم ریخت. قلبم داشت از تو سینهم میزد بیرون. صدای مامان رو شنیدم که زیر لب دعا میخوند. با عجله خودم رو رسوندم به در. شهاب و امیر، با چهره های رنگپریده و نفس نفس زنان جلوی در ایستاده بودن. شهاب با هول گفت: – احمد! حسن و دارودسته اش دارن میان سمت خونه تون! الان سر کوچه تون هستن!

دستام یخ کرده بود، ولی زود خودم رو جمع و جور کردم. تو ذهنم میچرخید که چرا؟ چرا اینقدر جلو اومدن؟ به شهاب و امیر گفتم: – بریم تو حیاط. دویدیم سمت حیاط. یه چوب سنگین از کنار در برداشتم. امیر سریع تفنگ قدیمی پدربزرگم رو که تو انباری مونده بود، درآورد. شهاب با دست های لرزون، یه میله فلزی رو که پشت دیوار افتاده بود، برداشت. – احمد، اینا آماده دعوا هستن. حواست باشه، یه حرکت اشتباه نکنیم کارمون تمومه.

با اینکه ترسیده بودم، به چهره شهاب نگاه کردم و گفتم: – داداش، فقط باید حواسمون به ستایش و مامانت باشه. اونا نباید آسیبی ببینن. چراغ های کوچه خاموش بود. تاریکی مثل سایه ای سنگین همه جا رو گرفته بود. صدای پاهای سنگین و سخت حسن و دارو دسته اش رو از دور شنیدیم. هر قدمشون مثل پتک به سرم کوبیده میشد. بالاخره رسیدن جلوی در. صدای نفس های تندشون تو تاریکی میاومد.

  • اشتراک گذاری
خلاصه کتاب
در محله‌ای قدیمی و در دل کوچه‌های پایین‌شهر، احمد، جوانی بیست‌ساله و با غیرت، با مادر سخت‌ کوش و خواهر نوجوانش زندگی می‌کند. احمد با کار کردن در خواربارفروشی محله و زحمت روزانه، تلاش می‌کند تا زندگی را برای خانواده‌اش بگذراند. هر روز با دوست سرخوش و بامرامش، شهاب، از دل محله‌های اعیانی می‌گذرد، جایی که رؤیاها و حسرت‌ها روی سرشان سنگینی می‌کند. اما شرایط، احمد را در دو راهی سختی قرار می‌دهد، عشقی عمیق در دل احمد نسبت به روشنا، دختری از همان محله‌های بالایی، جرقه می‌زند؛ اما واقعیت تلخ فاصله‌ها و مسئولیت‌هایی که بر دوشش سنگینی می‌کنند، مانع این عشق می‌شود. آیا احمد می‌تواند از این دو راهی با عزت عبور کند و پای مرامش بایستد…؟
مشخصات کتاب
  • نام کتاب
    پای مرام
  • نویسنده
    سودا ترک
  • صفحات
    114
خرید کتاب
40,000 تومان
دانلود بلافاصله بعد از پرداخت
اگر نویسنده این کتاب هستید و درخواست حذف آن را دارید
  • میهن بوک
  • 40,000 تومان
  • برچسب ها:
دیگر نوشته های
موضوعات
ورود کاربران

درباره سایت
میهن بوک
دانلود رمان: میهن بوک پایگاه معرفی و دانلود بهترین رمان های الکترونیکی PDF , EPUB و صوتی کمیاب رایگان فارسی و خارجی جدید و قدیمی بدون سانسور
آمار سایت
  • 4750 نوشته
  • 492 محصول
  • 366 کامنت
  • 1164 کاربر
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " میهن بوک " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.