دانلود کتاب دلبر برای رئیس مافیا از ک_هارت با فرمتهای pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم
ماتئو؛ من برای این کار وقت ندارم. افرادم یه جاسوس رو توی کارخونه کشتی سازی متروکه قدیمی دستگیر کردن و الان باید با اون مقابله کنم وگرنه خطر ازدست دادن این اتحاد رو دارم. معلوم شد جاسوس مرد نیست، زنه. زنی دوست داشتنی که ادعا میکنه فقط برای اکانت کتابخونه مجازیش عکس می گرفته. هر چی که هست به سختی میتونم حرفهاش رو باور کنم… دارلین؛ فقط داشتم عکس میگرفتم! قسم میخورم که اصلا هیچ چیز دیگه ای درباره اون کشتیسازی رها شده وحشتناک نمیدونستم گنگسترهای تبهکاری منو ربودن و حتی اجازه نمیدن که قبل از کشیدن کیسه نایلونی روی سرم و هل دادن من توی ماشین، از خودم دفاع کنم.
“دارلین” دیشب عجیب ترین رویا رو دیدم. داشتم از کتاب هام عکس می گرفتم و بعد ربوده شدم و جلوی زر و برق آمیزترین و جذاب ترین و با شکوه ترین مرد موجود رو آوردن. من باید کتاب های عاشقانه زیادی خونده باشم. قسم می خورم که مرد رویاهای من تلفیقی از هر توصیف جذابی بود که تا به حال خوندم، فقط از اینکه از مردهای جذابی که توی کتاب ها خوندم خیلی بهتره. یه مرد خارق العاده با یه نگاه ترسناک توی چشماش.اون خیلی بزرگه.
همه در مقایسه با قد ۱۶٠ سانتی من قد بلندی دارن، اما مردی که از من بازجویی کرد بیش از یه متر از من بلندتر بود. اون یه کت و شلوار زغالی و کبریتی بی عیب و نقص با یه دکمه سفید تمیز و شفاف پوشیده بود. ویژگی های تاریک اون منو به داخل کشوند و جذبم کرد. موهای قهوهای کاملا عالی، ریش تراشیده، ابروهای پرپشت و تیره، و بلند ترین مژه های چشم هایی که تا به حال توی عمرم دیده بودم . مژه هاش مثل بقیه ویژگی های اون تیره بودن،
اما چیزی در زیر چرخش های شکلاتی و لکه های طلایی چشماش پنهون بود. فقط فکر کردن به چشمایی که تمام شب رویاهایم رو تسخیر کرده بودن، لرزی بر ستون فقراتم جاری میکنه. همه چیز خیلی واقعی بود. قسم می خورم که می تونم زمانی که مقداری از موهام رو با انگشتاش کنار زد، نوک انگشتاش رو روی پوسته و لاله ی گوشم کشیده شد رو حس کنم. توی رویای من، اون به طور شگفت انگیزی ملایم بود، علیرغم ظاهر بزرگ و خشنش و صحبت از ظاهرش شد…